رنج خاموش اختلالات خوردن

تا سن ۲۰ سالگی، ۱۵ درصد از زنان دارای یک اختلال خوردن هستند، از جمله بی اشتهایی عصبی (۰.۰۸ درصد)، پرخوری عصبی (۲.۶ درصد)، و اختلال پرخوری (۳.۰ درصد) (Stice, Marti, & Rohde, 2013). شیوع اختلالات خوردن در مردان به میزان قابل توجهی کمتر است (حدود ۵۰ درصد کمتر). در این میان آنچه آزار دهنده است رنج خاموش اختلالات خوردن است.

بی اشتهایی عصبی شامل پیگیری موفقیت آمیز کاهش وزن برای دستیابی به شاخص توده بدنی است که کمتر از ۸۵ درصد میانگین مورد انتظار برای سن و جنسیت است. افراد مبتلا به این اختلال در محدودیت شدید و انتخابی مصرف غذا قرار می گیرند و از خوردن غذاهایی که به نظرشان چاق کننده می گویند خودداری می کنند. بی اشتهایی عصبی با افسردگی، تحریک پذیری، اختلال در تمرکز، از دست دادن میل جنسی و رفتار وسواسی مرتبط است (فیربرن و هریسون، ۲۰۰۳).

پرخوری عصبی مستلزم تلاش هایی برای محدود کردن مصرف مواد غذایی است که با پرخوری های مکرر مشخص می شود. پرخوری دوره‌هایی است که در آن افراد کنترل خود را از دست می‌دهند و مقدار زیادی غذا مصرف می‌کنند. در طول این پرخوری ها، افراد پریشانی شدید از جمله شرم را تجربه می کنند. برخی از افراد مبتلا به پرخوری عصبی با استفراغ و استفاده از ملین‌ها خود را از مصرف بیش از حد غذا پاک می‌کنند (Fairburn & Harrison, 2003). تحقیقات نشان می‌دهد که در مقایسه با عموم مردم، افراد مبتلا به این اختلالات خوردن، آسیب‌های اجتماعی بیشتری نشان می‌دهند (به عنوان مثال، روابط ضعیف خانوادگی، عملکرد ضعیف کاری)، مشکلات روان‌شناختی (مانند افسردگی، تنهایی)، تمایل به خودکشی و مسائل مربوط به سلامت روان. اسپور و همکاران، ۲۰۰۷).

رنج خاموش اختلالات خوردن

ناامید کننده است که گزارش دهیم شواهدی وجود دارد که افراد مبتلا به اختلالات خوردن در سکوت رنج می برند. محققان دریافته‌اند که افراد مبتلا به اختلالات خوردن: (۱) اعتماد کمی به دیگران دارند (روتنبرگ، بهاراتی، دیویس، و فینچ، ۲۰۱۳)، (۲) تمایلی به افشای اطلاعات شخصی به دیگران، به‌ویژه در مورد غذا خوردن نشان نمی‌دهند (به عنوان مثال، Basile، ۲۰۰۴)، و (۳) تنهایی بالا را نشان می دهند (به عنوان مثال، Coric & Murstein، ۱۹۹۳). این الگوها احتمالاً بخشی از شرمساری است که افراد مبتلا به اختلالات خوردن در مورد رفتار غذایی خود تجربه می کنند (به سوان و اندروز، ۲۰۰۳ مراجعه کنید). ما از این به عنوان سندرم کناره گیری اجتماعی یاد می کنیم و معتقدیم که افراد مبتلا به اختلالات خوردن را در معرض خطر مشکلات سلامت اجتماعی، روانی و جسمی قرار می دهد.

رنج خاموش اختلالات خوردن

ما دریافتیم که پرخوری عصبی (همانطور که توسط علائم پرخوری عصبی نمایه می شود) با سندرم کناره گیری اجتماعی و به ویژه با باورهای کم اعتماد مرتبط است. در یک مطالعه (روتنبرگ و همکاران، ۲۰۱۳)، ما ۱۳۷ بزرگسال جوان را مورد آزمایش قرار دادیم و دریافتیم که علائم پرخوری عصبی با باورهای کم اعتماد در اطرافیان نزدیک (مادر، پدر و دوستان)، عدم تمایل به افشای اطلاعات شخصی به آنها و تنهایی بالا علاوه بر این، ما دریافتیم که پیوندهای نزدیکی بین این متغیرها وجود دارد. این نتیجه گیری را تایید می کند که باورهای کم اعتماد به دیگران با عدم تمایل به افشای اطلاعات شخصی برای آنها مرتبط است که باعث افزایش تنهایی و علائم پرخوری می شود. در یک مطالعه بعدی (روتنبرگ و سانگا، ۲۰۱۴)، ما گروهی متشکل از ۱۰۱ نوجوان اولیه (۱۱ تا ۱۲ سال) را در یک دوره پنج ماهه آزمایش کردیم. ما دریافتیم که باورهای کم اعتماد نوجوانان به اطرافیان نزدیک (مادر، پدر و دوستان) افزایش علائم پرخوری عصبی را در طول زمان پیش‌بینی می‌کند و این رابطه تا حدی به دلیل رابطه بین باورهای کم اعتماد در اطرافیان نزدیک و تنهایی. این یافته‌ها از این فرضیه حمایت می‌کنند که ابتلا به پرخوری عصبی تا حدی به فردی که دارای باورهای کم اعتمادی است و در نتیجه عدم تمایل به افشای تجربیات تنهایی به دیگران نسبت داده می‌شود.

آیا مشکلات سلامتی در ارتباط با تنهایی وجود دارد؟ انسان ها حیواناتی اجتماعی هستند و زمانی که از دیگران جدا می شوند، درد و ناراحتی را تجربه می کنند (باومیستر و لیری، ۱۹۹۵). آنها نیاز ذاتی به تعلق داشتن به گروه های اجتماعی دارند و بنابراین به تماس انسانی و روابط نزدیک نیاز دارند. هنگامی که این نیازها برآورده نمی شوند و افراد احساس تنهایی می کنند مشکلات سلامت روانی و مشکلات سلامت جسمی، از جمله افزایش مرگ و میر را نشان می دهند (به هاوکلی و کاسیوپو، ۲۰۱۰؛ کوالتر و همکاران، ۲۰۱۳ مراجعه کنید). از آنجایی که افراد مبتلا به اختلالات خوردن، تنهایی را به عنوان بخشی از سندرم کناره گیری اجتماعی خود تجربه می کنند، نسبت به این مشکلات تمایل دارند. تحقیقات ما به طور مستقیم نشان می دهد که تنهایی به مشکلات خوردن کمک می کند (Rotenberg & Flood, 1999). در مطالعه خود، میزان احساس تنهایی شرکت کنندگان را با درخواست از آنها برای تصور قرار گرفتن در موقعیت هایی که منجر به آن خلق و خو می شود افزایش دادیم. برخی از شرکت‌کنندگان در معرض آن دستورالعمل‌های تحریک‌کننده خلق و خو قرار نگرفتند. بعد شرکت کنندگان این فرصت را داشتند که به عنوان بخشی از تست طعم، غذا (کوکی ها) مصرف کنند. ما متوجه شدیم که افرادی که رژیم گرفته بودند، در مقایسه با افرادی که رژیم را تجربه نکرده بودند، غذای بیشتری مصرف کردند. یافته ها نشان می دهد که تجربه تنهایی باعث ایجاد نوعی پرخوری در افرادی می شود که به طور معمول مصرف غذای خود را محدود می کنند (یعنی افرادی که رژیم دارند). ما پیشنهاد می‌کنیم که تنهایی به‌ویژه به پرخوری عصبی دامن میزند، زیرا باعث می‌شود افراد کنترل رفتار غذایی خود را از دست بدهند (روتنبرگ و همکاران، ۲۰۰۵)، و این باعث تشدید پرخوری‌های غذایی می‌شود که بخشی از این اختلال است (Rotenberg & Flood). ، ۱۹۹۹).

آیا سندرم کناره گیری اجتماعی برای کسانی که اختلالات خوردن دارند مشکلی ایجاد می کند؟ همانطور که اشاره شد، تنهایی تجربه شده توسط افراد مبتلا به اختلالات خوردن، آنها را مستعد طیف گسترده ای از مشکلات اجتماعی و سلامتی می کند. ما پیشنهاد کرده‌ایم که سندرم کناره‌گیری اجتماعی، به‌ویژه عدم تمایل به افشای اطلاعات شخصی به دیگران، منجر به تمایل آنها به عدم جستجوی درمان روان‌شناختی و پزشکی می‌شود. بر این اساس، افراد مبتلا به اختلالات خوردن بعید است که به افراد دیگر، مانند اطرافیان نزدیک و پزشکان، در مورد مشکلات غذایی خود و همچنین مشکلات اجتماعی و بهداشتی همراه با آن بگویند و بنابراین درمان مورد نیاز خود را دریافت نمی کنند (روتنبرگ و همکاران، ۲۰۱۳). اگر مشکل خوردن دارید، قویاً شما را تشویق می‌کنیم که بر سندرم کناره‌گیری اجتماعی خود غلبه کنید و به دنبال کمک باشید. لطفا در سکوت رنج نکشید.

قبل از شروع درمان پرخوری یا پرخوری عصبی میتوانید با

 تهیه برنامه غذایی پرخوری عصبی از اینجا

بمدت دوهفته شروع درمان را امتحان نمایید. این برنامه غذایی تا حدود زیادی پرخوری اولیه را متوقف می کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا