رژیمهای غذایی بویژه رژیمهای بشدت محدود کننده فرد از غذا خوردن می تواند در ایجاد پرخوری عصبی نقش داشته باشد. پرخوری عصبی یک اختلال خوردن است که مشخصه آن یک تکانه غیرقابل کنترل به سمت غذا و احساس عدم کنترل بر نوع و مقدار غذای مصرفی است.
کسانی که از این اختلال رنج می برند، تمایل دارند به نسبت آنچه که بیشتر مناسب می دانند، غذا بخورند. تلاش آنها برای رژیمهای غذایی معمولاً منجر به پرخوری گسترده می شود. با این نوع اختلال، بیمار دائماً دچار دورههای کنترل بیوقفه با دورههای پرخوری ویرانگر میشود که اثرات آن میتواند چشمگیر باشد.
بولیمیا بیماران را دائماً تحت رژیمها غذایی قرار میدهد، اما در حفظ آن ناکام میماند، و هر بار که با شکست مواجه میشود کمبود عزت نفس، احساس گناه و نفرت آنها را تشدید میکند. رایجترین الگو را میتوان در بیمارانی مشاهده کرد که میتوانند رژیمهای غذایی خود را برای چند ماه حفظ کنند و با موفقیت چند کیلوگرم وزن کم می کنند تا اینکه دوباره بهطور اجتنابناپذیر در چرخههای پرخوری فرو میروند و در پرخوریهایشان، تمام وزن از دست رفته را نیز بازیابی میکنند.
درست مانند شخصیت اساطیری سیزیف که محکوم به هل دادن سنگی به بالای تپه بود، افراد بولیمیک قهرمانانه بارها و بارها سعی می کنند تخته سنگی ساخته شده از لذت و کنترل خود را تا بالای تپه هل دهند، اما میبینند که مدام به سمت عقب می چرخد. علیرغم تلاش های فراوان فرد برای کنترل و هل دادن این سنگ به بالای تپه، در نهایت، کاملاً تسلیم شده و اغلب به چاقی بالینی می رسند.
وقتی رژیمهای غذایی شدید را امتحان می کنیم، سه اثر خطرناک ایجاد می کنیم که شکست ما را تشدید می کند:
اثر شورش. وقتی رژیم می گیریم، شروع به برخورد سرکش تر نسبت به خود و زندگی می کنیم، و در محدودیت هایمان، شروع به انجام کاری می کنیم که می خواهیم انجام دهیم و در نتیجه علیه خواسته های خود عصیان کرده و شروع به خوردن غذاهای مورد نظر می کنیم.
اثر تجاوز. هنگامی که از لذت اجتناب یا پرهیز می کنیم و آن را کنترل می کنیم، بیشتر میل به آن داریم. آنچه را که زمانی تنها یک شکلات یا بیسکویت بود حالا آن را به میل به گناه و در نتیجه لذت فزاینده تبدیل کرده ایم. بنابراین شکست سریع و فوری یک رژیم غذایی را پیش رو خواهیم داشت.
اثر ارسال. این آخرین اثر معمولاً تنها زمانی تجربه می شود که در نهایت همه موارد فوق را امتحان کرده باشیم. سپس تصمیم میگیریم که دیگر نمیتوانیم رژیم را ادامه دهیم، بنابراین تسلیم میشویم و به جای محدود کردن، به طور مداوم و بدون هیچ مرزی غذا میخوریم، که معمولاً در نتیجه آن افزایش وزن ایجاد میکند.
رژیمهای غذایی در واقع وزن شما را افزایش می دهند
انجمن روانشناسی آمریکا نتایج یک مطالعه را منتشر کرد که ۱۸ سال به طول انجامید و ده ها هزار نفر را تحت نظر داشتند تا تأثیرات رژیمهای غذایی یا رژیم نگرفتن را بررسی کنند. آنچه کشف شد اکنون نباید تعجب آور باشد: بیش از ۸۰ درصد از افراد تحت رژیم دارای اضافه وزن بودند، در مقابل ۷۰ درصد افراد که که رژیم نگرفته بودند وزن طبیعی داشتند. نتیجه غیرقابل انکار این است که رژیمهای غذایی شما را چاق می کند.
قدرت کنترل وسواسی به منظور کاهش وزن تأثیر معکوس دارد که اساساً منجر به از دست دادن کامل کنترل می شود. بدیهی است هنگامی که فرمول سفت و سخت و سرسخت خودکنترلی در مورد غذا اعمال شود، اثرات منفی بالقوه ویرانگری خواهد داشت..
دومین مشکل ناشی از پرخوری عصبی ارزش گذاری بیش از حد مداوم زیبایی شناسی است. آنها هر چیزی را که لاغر است دوست دارند و از هر آنچه نیست متنفر اند در نتیجه به دنبال راهی برای اصلاح ظاهر خود هستند و اولین گزینه جراحی چاقی است. تی اگر میزان رضایت کمی بعد از جراحی زیبایی وجود داشته باشد جراحی چاقی به ندرت پایان خوبی دارد و اغلب باعث ایجاد وسواس مداوم در مورد جراحی و اصلاح می شود.
راه حل برای درمان پرخوری عصبی
بخشی از درمان برای بیماران شگفتانگیز است: ما از آنها درخواست میکنیم که بخورند و فقط آنچه را که بیشتر دوست دارند بخورند، اما فقط در سه وعده غذایی اصلی روزشان و بدون هیچ محدودیتی از نظر کمیت یا کیفیت غذا بخورند. اثر این مداخله این است که اغلب پرخوری ها خاموش می شوند. پس از چند هفته، آنها شروع به ترک غذاهای ممنوعه می کنند و حتی کمتر به آن ها علاقه دارند.
به موازات این، ما با انتخاب فعالیتی بر اساس آنچه که بیشتر دوست دارد انجام دهد و نه آنچه برای کاهش وزن بهترین به نظر می رسد، به فرد در ایجاد فعالیت های روزانه کمک می کنیم. با این کار، ما به یک سبک زندگی دست پیدا می کنیم که دستیابی به آن دشوار است زیرا مبتنی بر ابراز لذت است نه سرکوب آن. این درمان تنها به چند ماه زمان نیاز دارد و نتایج عالی را نشان می دهد. همانطور که اسکار وایلد گفت: “تنها راه برای مدیریت وسوسه تسلیم شدن به آن است.”