تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال برای آلزایمر

یافته های جدید تاثیر تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال بر آلزایمر را نشان می دهند. بیماری آلزایمر شایع ترین علت زوال عقل در افراد مسن است. رویکردهای فعلی برای درمان شامل مهارکننده های کولین استراز مانند دونپزیل و ممانتین آنتاگونیست گیرنده NMDA، ورزش، تنظیم فشار خون و مداخلات روانی-اجتماعی است. چندین تیم تحقیقاتی در حال حاضر در حال بررسی توسعه آنتی بادی هایی هستند که به بتا آمیلوئید حمله می کنند یا بر سطح تاو تأثیر می گذارند. این دو ماده شیمیایی مغز در پاتوفیزیولوژی آلزایمر نقش دارند.

تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال و تثبیت علائم آلزایمر

یک رویکرد بسیار متفاوت برای درمان آلزایمر در مقاله تحریک آمیزی توسط جاکومو کخ و همکارانش در مجله Brain توضیح داده شده است. آنها تأثیر مکرر تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (rTMS) را که ناحیه خاصی از مغز، پرکونوئوس را هدف قرار می دهد، بر پیشرفت علائم آلزایمر بررسی کردند. مطالعه حاضر  نشان می دهد که تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال ممکن است در به تاخیر انداختن زوال شناختی و عملکردی در افراد مبتلا به زوال عقل بسیار خفیف موثر باشد.

این مطالعه یک مطالعه تصادفی ۲۴ هفته ای، دوسوکور، کنترل شده ساختگی بود که در ایتالیا انجام شد. بیمارانی که تشخیص قطعی بیماری آلزایمر را داشتند، در یک محدوده از پیش تعیین شده در چندین مقیاس رتبه بندی رایج زوال عقل و شواهدی از آسیب شناسی آلزایمر در مایع مغزی نخاعی (CSF) خود داشتند، واجد شرایط مطالعه بودند. همه حداقل به مدت ۶ ماه از داروهای مهارکننده کولین استراز استفاده کرده بودند و این درمان را در طول پروتکل rTMS ادامه دادند. بیماران در صورت داشتن سابقه سکته مغزی یا تشنج، سایر اختلالات عصبی، اختلال روانپریشی یا سایر موارد منع مصرف تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال از مطالعه خارج شدند.

نیمی از بیماران (۲۵) یک دوره تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال دریافت کردند و نیمی دیگر تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال ساختگی دریافت کردند، به این معنی که پروتکل یکسانی دنبال شد با این تفاوت که جریان از سیم پیچ TMS عبور نمی کرد. محققان ناحیه ای از جمجمه را تحریک کردند که نزدیکترین ناحیه به ناحیه خاصی از مغز به نام پراکونئوس است.

این منطقه بخشی ضروری از یک سیستم عملکردی مغز است که به عنوان شبکه حالت پیش فرض شناخته می شود. پراکونئوس در اولین تغییرات پاتولوژیک مرتبط با آلزایمر نقش دارد. سه نفر در گروه rTMS و دو نفر در گروه درمان ساختگی درمان را قطع کردند. هر دو بازوی درمانی به خوبی تحمل شدند و تعدادی از بیماران عوارض جانبی خفیفی را تجربه کردند که به سرعت برطرف شد.

پروتکل rTMS مورد استفاده در این مطالعه بر اساس کار قبلی بود. شرکت‌کنندگان در دو هفته اول ۵ روز در هفته درمان‌های ۲۰ دقیقه‌ای دریافت کردند و سپس برای ۲۲ هفته باقی‌مانده درمان‌های هفتگی دریافت کردند.

شش حوزه ارزیابی شده توسط این مقیاس شامل گرایش؛ قضاوت و حل مسئله؛ فعالیت های اجتماعی؛ خانه و سرگرمی ها؛ و مراقبت شخصی بودند. علاوه بر این تغییرات شناختی توسط یک آزمون رایج به نام مقیاس ارزیابی بیماری آلزایمر – خرده مقیاس شناختی (ADAS-Cog) و همچنین آزمون وضعیت ذهنی کوچک (MMSE) اندازه‌گیری شد. فعالیت‌های روزمره با مجموعه‌ای از سؤالات موسوم به مقیاس مطالعه مشارکتی بیماری آلزایمر – فعالیت‌های زندگی روزانه اندازه‌گیری شد. ارزیابان از تکالیف گروه درمانی بیماران بی اطلاع بودند.

تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال

نتایج مطالعه دلگرم کننده بود. امتیاز CDR-Sum of Boxes در گروهی که مکرر تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال بودند ثابت ماند در حالی که میانگین ۱.۴ امتیاز در افرادی که تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال ساختگی دریافت کردند کاهش یافته بود.  دو نمره آزمون شناختی دیگر (ADAS-Cog و MMSE) در گروهی که مکرر تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال بودند ثابت ماند در حالی که در گروه درمان ساختگی به طور قابل توجهی کاهش یافت. تأثیر rTMS بر نمرات فعالیت های زندگی روزانه (ADL) نیز چشمگیر بود. نمرات ADL در گروه rTMS ثابت یا اندکی بهبود یافته بود، اما در گروه rTMS ساختگی به طور قابل توجهی (بیش از ۷ امتیاز) کاهش یافت.

این یک مطالعه مهم، البته اولیه، در یک نمونه کوچک از بیماران در یک دوره نسبتا کوتاه (۲۴ هفته) است. این نتایج باید توسط سایر محققین در مطالعات بزرگتر، چند محله، تصادفی، دوسوکور و کنترل شده با دارونما تکرار شود. مسائل مربوط به فرکانس دوز rTMS، پارامترهای محرک و طول درمان نیز باید مورد توجه قرار گیرد. آیا علائم بدون درمان بیشتر بیش از ۲۴ هفته پایدار می ماند؟ آیا ادامه درمان مفید خواهد بود؟ اگر چنین است، برای چه مدت؟

اگر بتوان این نتایج را در کارآزمایی‌های بزرگ و به خوبی طراحی شده تکرار و گسترش داد، رویکردهای مربوط به rTMS ممکن است پیشرفت مهمی در درمان علائم بیماری آلزایمر باشد. در صورت موفقیت آمیز بودن، مسائل مربوط به در دسترس بودن و مقیاس پذیری رویکرد تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال باید مورد توجه قرار گیرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا