افسردگی بالینی در بزرگسالان

افسردگی بالینی یک وضعیت پزشکی است که فراتر از غم و اندوه روزمره است. این بیماری می تواند علائم عمیق و طولانی مدت ایجاد کند و اغلب با فعالیت های معمول روزانه فرد تداخل می کند. آسیب‌پذیری فرد در برابر ابتلا به این اختلال اغلب به عوامل زیادی از جمله تغییرات در عملکرد مغز، ژنتیک، سبک‌های مقابله، و استرس‌ها و شرایط زندگی مرتبط است.

شیوع افسردگی
تخمین زده می شود ۲۰ درصد از جمعیت عمومی مبتلا به افسردگی باشند.

افسردگی بالینی شایع ترین اختلال روانپزشکی در سراسر جهان است. در ایالات متحده، نزدیک به ۲۰ درصد از جمعیت در مقطعی از زندگی خود یک دوره افسردگی بالینی را تجربه می کنند. با این حال، بسیاری از افرادی که این اختلال را دارند، علائم خود را با یک روانپزشک در میان نمی گذارند. در عوض، دو سوم افراد مبتلا به افسردگی بالینی که برای مراقبت‌های معمول به پزشک مراجعه می‌کنند، از علائم دیگری مانند سردرد، مشکلات کمر یا درد مزمن شکایت دارند.

افراد ممکن است به دلایلی تمایلی به بحث در مورد علائم افسردگی خود نداشته باشند. اغلب آنها نگران انگ بیماری روانی هستند. برخی وضعیت خود را به عنوان یک ضعف شخصی به جای یک بیماری “واقعی” می بینند. و برخی نگران پیامدهای ثبت یک بیماری روانی در پرونده پزشکی خود هستند. اما درمان های موثر وجود دارد و عدم درمان افسردگی بالینی می تواند منجر به مشکلات جدی شود.

افراد مبتلا به افسردگی بالینی درمان نشده کیفیت زندگی پایین تری دارند، خطر خودکشی بالاتری دارند و در صورت داشتن هر گونه بیماری پزشکی در کنار افسردگی، پیش آگهی بدتری دارند. در واقع، احتمال مرگ افراد مبتلا به افسردگی بالینی دو برابر بیشتر از افراد بدون افسردگی است که بیشتر به دلیل سایر شرایط پزشکی است. علاوه بر این، افسردگی نه تنها بر فرد مبتلا بلکه اطرافیان او نیز تأثیر می گذارد.

علائم افسردگی بالینی

افسردگی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد و شدت متفاوتی دارد. بخشی از تنوع در این اختلال به این دلیل اتفاق می‌افتد که می‌تواند با بسیاری از اختلالات روانی دیگر (مانند اختلالات اضطرابی یا اختلالات مصرف مواد) که علائم افسردگی را شکل می‌دهند، همراه باشد.

معیارهای تشخیصی افسردگی بالینی

وقتی مردم در مورد به اصطلاح “افسردگی بالینی” صحبت می کنند، معمولاً به چیزی اشاره می کنند که روانپزشکان آن را افسردگی اساسی می نامند (همچنین اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی اساسی تک قطبی نامیده می شود). برای تشخیص افسردگی اساسی، یک فرد باید پنج یا بیشتر از علائم زیر را تقریباً هر روز برای حداقل دو هفته متوالی در اکثر اوقات روز داشته باشد. برای تشخیص، حداقل یک علامت باید خلق افسرده یا از دست دادن علاقه یا لذت باشد.

۱.خلق افسرده – افراد مبتلا به افسردگی بالینی  معمولاً احساس غمگینی، ناامیدی، دلسردی، ملال می‌کنند. گاهی اوقات آنها این علامت را احساس بیخود یا نداشتن احساس توصیف می کنند. بعلاوه، برخی از افراد مبتلا به افسردگی بالینی احساس اضطراب، آزردگی، ناامیدی، تحریک پذیری یا عصبانیت می کنند.

۲.از دست دادن علاقه یا لذت در بیشتر یا همه فعالیت‌ها – افراد مبتلا به افسردگی بالینی دیگر به آن اندازه علاقه ندارند یا از انجام کارهایی که قبلاً از آنها لذت می‌بردند احساس لذت نمی‌کنند. اصطلاح پزشکی برای این بیماری آنهدونیا است. در افراد افسرده سرگرمی ها و فعالیت ها جذابیت خود را از دست می دهند و افراد افسرده می گویند “دیگر برایشان مهم نیست”. آنها ممکن است از دوستان، فعالیت های اجتماعی یا سرگرمی ها کناره گیری کنند یا علاقه خود را به آنها از دست بدهند. بسیاری از افراد افسرده علاقه خود را به رابطه جنسی از دست می دهند.

۳.تغییر در اشتها یا وزن – اشتها و وزن می تواند به عنوان بخشی از افسردگی بالینی کاهش یا افزایش یابد. برخی از افراد مجبورند خود را مجبور به خوردن کنند، در حالی که برخی دیگر بیشتر می خورند و گاهی اوقات میل به غذاهای خاص (مانند غذاهای پرچرب و پرنمک و کربوهیدرات ها) دارند. برخی از افراد مبتلا به افسردگی شدید می توانند به قدری وزن اضافه یا کم کنند که مشکلات سلامتی مرتبط با تغییر وزن خود داشته باشند.

۴.بی خوابی یا پرخوابی (کم یا زیاد خوابیدن) – افسردگی بالینی اغلب الگوهای خواب را مختل می کند و باعث می شود افراد زیاد بخوابند یا نتوانند بخوابند یا سخت بخوابند. افراد مبتلا به افسردگی حتی زمانی که می خوابند اغلب می گویند که احساس آرامش نمی کنند و صبح ها به سختی از رختخواب بیرون می آیند.

۵.بی قراری یا کندی روانی حرکتی (بی قراری یا کندی) – افراد مبتلا به افسردگی بالینی ممکن است احساس بی قراری  داشته باشند یا بالعکس  احساس کندی کنند. بی قراری می تواند به صورت فشار دادن دست، قدم زدن ظاهر شود، در حالی که کند شدن می تواند به صورت کاهش حرکات بدن یا احساس کندی تفکر یا صحبت کردن ظاهر شود.

۶.خستگی یا از دست دادن انرژی – افراد مبتلا به افسردگی بالینی اغلب احساس خستگی و بی حالی می کنند. آنها گاهی اوقات نیاز به استراحت در طول روز دارند یا حتی احساس می کنند که دست ها و پاهایشان سنگین شده است. بسیاری در شروع یا تکمیل کارها مشکل دارند.

۷.احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط – افراد مبتلا به افسردگی بالینی ممکن است احساس بی کفایتی، حقارت، بی ارزشی یا شکست خوردن کنند. آنها اغلب در مورد کارهایی که ممکن است انجام داده یا انجام نداده اند، احساس گناه شدیدی داشته باشند. اغلب این باعث می‌شود که رویدادهای خنثی یا شکست‌های جزئی را به‌عنوان شواهدی از شکست‌های شخصی اشتباه تفسیر کنند.

۸.تمرکز ضعیف – برخی از افراد مبتلا به افسردگی بالینی در فکر کردن، تمرکز کردن یا تصمیم گیری مشکل دارند. همچنین می توانند به راحتی حواسشان پرت شود یا از مشکلات حافظه شکایت کنند.

۹.افکار مکرر مرگ یا خودکشی – افرادی که افسرده هستند ممکن است افکار مکرر مرگ یا خودکشی را تجربه کنند و ممکن است اقدام به خودکشی کنند. افکار مرگ یا خودکشی می تواند منفعل باشد، به این معنی که فرد  فکر می کند که زندگی ارزش زیستن ندارد. افکار خودکشی نیز می تواند فعال باشد، به این معنی که فرد فعالانه می خواهد بمیرد یا خود را بکشد. افراد مبتلا به هر شکلی از افکار خودکشی نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارند.

برخی از افراد برنامه های خاصی برای خودکشی دارند یا شروع به آماده سازی کرده اند. آماده سازی می تواند به شکل انتخاب زمان و مکان برای خودکشی یا خرید انباری از داروهای کشنده یا اسلحه باشد. برخی حتی تلاش های ناموفق برای خودکشی انجام داده اند و برخی با خودکشی جان خود را از دست می دهند. خودکشی زمانی بدتر می شود که افراد احساس ناامیدی کنند و خودکشی را تنها راه نجات خود از دردهای شدید و بی پایان عاطفی بدانند. برخی از افراد مبتلا به افسردگی به خود آسیب می رسانند، به عنوان مثال با بریدن یا سوزاندن سطحی پوست خود.

سایر علائم افسردگی بالینی می تواند شامل اضطراب، ناامیدی و تفکر نشخوار کننده (تمایل به تمرکز بر روی همان افکار منفی) باشد.

انواع فرعی افسردگی – به غیر از افسردگی اساسی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، اشکال دیگری از افسردگی وجود دارد:

افسردگی با ویژگی های مختلط – این اصطلاح برای افسردگی بالینی است که با برخی علائم شیدایی همراه است، اما برای تشخیص یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی کافی نیست. فرد مبتلا به این نوع بیماری ممکن است کارهایی مانند صحبت کردن بسیار بیشتر از حد معمول، داشتن انرژی اضافی، خواب کمتر، یا دوره هایی از به نظر رسیدن غیرعادی شاد یا هیجان زده انجام دهد.

افسردگی همره یا اضطراب– بارزترین علائم افسردگی بالینی اضطرابی شامل نگرانی، قدم زدن و دیگر تظاهرات اضطراب است.

اشکال خاص موقعیت از افسردگی – برای مثال، زنان گاهی اوقات درست قبل یا بلافاصله پس از زایمان دچار افسردگی می شوند که به آن افسردگی با «شروع حوالی زایمان» می گویند، افسردگی بالینی می تواند در زنان به صورت دوره ای، درست قبل از قاعدگی، به نام سندروم پیش از قاعدگی(PMS) یا اختلال دیسفوریای پیش از قاعدگی (PMDD) بروز پیدا کند.

اختلال عاطفی فصلی (SAD) – این نوعی افسردگی بالینی است که در زمان های خاصی از سال می آید و می رود. رایج‌ترین شکل SAD در اواخر پاییز شروع می‌شود و در بهار و تابستان از بین می‌رود و در پاییز بعدی بازمی‌گردد.

درمان انواع مختلف افسردگی بالینی بسته به علائم و موقعیت فرد می تواند متفاوت باشد.

چگونه می توانم کمک بگیرم؟ – اگر فکر می کنید ممکن است افسردگی بالینی داشته باشید، با روانپزشک خود صحبت کنید. آنها در مورد علائم شما با شما صحبت می کنند، از شما سوال می پرسند و گزینه های درمانی شما را با شما در میان می گذارند.

  • اگر زمانی احساس کردید که ممکن است به خود یا شخص دیگری آسیب برسانید، فوراً کمک بگیرید:
  • در ایران با ۱۱۵ یا تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید
  • برای صحبت می توانید با خط ۰۲۱۵۴۴۶۷۰۰۰ واحد پیشگیری از خودکشی بیمارستان روزبه تماس بگیرید.
  • با پزشک  خود تماس بگیرید و به آنها بگویید که فوری است
  • به بخش اورژانس نزدیکترین بیمارستان بروید

    افسردگی بالینی 1
    در صورت وجود افکار خودکشی در ایران با ۱۱۵ یا تلفن ۱۲۳ یا برای صحبت می توانید با خط ۰۲۱۵۴۴۶۷۰۰۰ واحد پیشگیری از خودکشی بیمارستان روزبه تماس بگیرید.
همبودی، وجود همزمان دو بیماری

هنگامی که یک فرد دو یا چند وضعیت پزشکی دارد، شرایطی که با هم اتفاق می‌افتند، بیماری‌های همراه نامیده می‌شوند. افسردگی بالینی می تواند به خودی خود رخ دهد، اما اغلب همراه با سایر اختلالات روانپزشکی یا پزشکی رخ می دهد. در واقع، داشتن یک اختلال روانپزشکی یا پزشکی دیگر خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد.

روانپزشکی – از جمله شرایط روانپزشکی که می تواند با افسردگی بالینی همراه باشد، اختلالات اضطرابی، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال وسواس فکری-اجباری، اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، اختلالات مصرف مواد (الکل و مواد مخدر) و غیره است. همچنین ممکن است افسردگی بالینی همراه با یک اختلال شخصیت مانند اختلال شخصیت اجتنابی یا مرزی باشد.

پزشکی – افسردگی می تواند با سایر مشکلات پزشکی مانند دیابت، بیماری قلبی، سرطان و بسیاری دیگر همراه باشد. رابطه بین افسردگی بالینی و بیماری‌های همراه پزشکی پیچیده است. افسردگی بالینی می تواند در مواجهه با مشکلات پزشکی بدتر شود و در عین حال خود شرایط پزشکی را بدتر کند. تا حدی به این دلیل است که افسردگی مراقبت از شرایط پزشکی را برای افراد دشوار می کند.

تشخیص افسردگی بالینی

اگر پزشک شما مشکوک به افسردگی بالینی باشد، در مورد علائم و وضعیت ذهنی شما سوال خواهد کرد. مهمترین اطلاعات از شرح بیماری شما بدست می آید.

در طول مصاحبه با روانپزشک:

  • توجه داشته باشید و ببینید کدام نشانه های افسردگی را دارید.
  • مشخص کنید که علائم شما چه زمانی شروع شده است و آیا قبلاً رخ داده است (و اگر چنین است، چگونه پیشرفت کرده اند)
  • دریابید که علائم شما چگونه بر زندگی روزمره و روابط شما تأثیر می گذارد
  • در مورد عواملی که می تواند علائم شما را بهتر یا بدتر کند صحبت کنید (مانند رویدادهای استرس زا زندگی یا از دست دادن)
  • بیان کنید آیا یکی از اعضای خانواده شما سابقه افسردگی، خودکشی، اختلال دوقطبی یا سایر اشکال بیماری روانی دارد یا خیر.
  • به سایر شرایط روانپزشکی یا پزشکی عمومی که ممکن است داشته باشید (مانند اضطراب یا اختلال مصرف مواد یا بیماری قلبی) توجه کنید و بررسی کنید که آیا هر یک از داروهایی که مصرف می کنید می تواند به علائم شما کمک کند یا خیر.
  • بررسی کنید که آیا تا به حال علائمی از آنچه ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی آن را شیدایی می نامند، داشته اید، یعنی زمانی که احساس شادی، انرژی، تکانشگری، توهم و هذیان و احساس بزرگ منشی می کنید (اینها می تواند نشانه یک بیماری روانپزشکی دیگری به نام اختلال دوقطبی باشد).

خطر خودکشی – به عنوان بخشی از ارزیابی شما، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی شما باید تعیین کنند که آیا شما در معرض خطر خودکشی هستید یا خیر. آنها از شما می پرسند که آیا فکر مرگ یا خودکشی دارید و اگر چنین است، آیا این افکار شامل برنامه یا اقدام خاصی می شود یا خیر.

بسته به سطح خطر شما، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی شما ممکن است تصمیم بگیرند  پیشرفت درمان شما را دنبال کنند یا – اگر نگران خطر خودکشی هستند – شما را به یک متخصص سلامت روان یا بخش اورژانس بیمارستان محلی ارجاع دهند.

افکار خودکشی که بخشی از افسردگی بالینی هستند می توانند با درمان بهبود پیدا کنند، درست مانند سایر علائم افسردگی. این امر مراجعه به یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی را بیش از پیش مهم می کند زیرا می توان از مرگ یا آسیب ناشی از اقدام به خودکشی در افسردگی بالینی با درمان مناسب جلوگیری کرد.

معاینه فیزیکی – اگر علائم شما جدید است یا علائم آشکاری ندارید، یا اگر با درمان بهبود نمی یابند، ممکن است پزشک بخواهد شما را معاینه کند. برخی از شرایط پزشکی می توانند علائم افسردگی را ایجاد کنند. بر این اساس، ممکن است برای بررسی عدم تعادل هورمونی یا سایر شرایط پزشکی احتمالی که می‌توانند باعث علائم افسردگی شوند، به آزمایش‌های آزمایشگاهی یا انواع دیگر آزمایش‌ها نیاز داشته باشید.

عوامل خطر برای افسردگی بالینی

افسردگی بالینی بیشتر در افرادی با عوامل خطر یا ویژگی های خاص رخ می دهد. این عوامل شامل موارد زیر است:

  • سابقه شخصی یا خانوادگی افسردگی
  • تمایلات پایه برای نگرانی در مورد چیزها به روشی که سالم یا معقول نیست، یا به چیزها به شیوه های منفی نگاه می کنید
  • عزت نفس پایین
  • یک اختلال اضطرابی
  • سوء استفاده از مواد (مانند مصرف مشروب الکلی یا اعتیاد کامل به مواد مخدر)
  • تروما در دوران کودکی یا بزرگسالی
  • رویدادهای استرس زا در زندگی در سال گذشته
  • از دست دادن والدین یا سایر شرایط استرس زا در دوران کودکی
  • سابقه طلاق، یا مشکلات زناشویی یا رابطه
  • حمایت اجتماعی کم
  • تحصیلات پایین
تغییرات بیولوژیکی در افسردگی

مغز افراد مبتلا به افسردگی بالینی از نظر تعداد و اندازه انواع خاصی از سلول‌های مغزی، مواد شیمیایی (به نام انتقال‌دهنده‌های عصبی) که سلول‌های مغز برای برقراری ارتباط با یکدیگر از آنها استفاده می‌کنند و اندازه آن‌ها تفاوت‌های قابل توجهی با مغز افراد بدون افسردگی نشان می‌دهد. با این حال، مشخص نیست که آیا این تفاوت ها در ساختارهای خاص مغز باعث افسردگی می شود یا اینکه آیا افسرده بودن باعث ایجاد این تغییرات می شود.

 

درمان افسردگی اساسی

برای درمان اولیه افسردگی اساسی، ما ترکیبی از داروهای ضد افسردگی و روان درمانی را پیشنهاد می کنیم. مطالعات به خوبی طراحی شده نشان داده اند که درمان ترکیبی موثرتر از هر یک از درمان ها به تنهایی است. با این وجود، هر یک از درمان‌ها را می‌توان به تنهایی انجام داد، زیرا مطالعات همچنین نشان داده‌اند که هر کدام موثر و قابل مقایسه با دیگری هستند.

علیرغم مؤثر بودن نسبتاً مشابه، یکی از مزیت های روان درمانی این است که برخی از مزایای آن اغلب حتی پس از پایان درمان فعال باقی می مانند. روان‌درمانی ممکن است به افراد کمک کند تا مهارت‌های مقابله‌ای جدید و همچنین روش‌های انطباقی‌تری برای تفکر درباره مشکلات زندگی ایجاد کنند. این موضوع لزوماً در مورد داروهای ضد افسردگی صادق نیست. بسیاری از کسانی که داروهای ضد افسردگی را به تنهایی مصرف می کنند، پس از قطع آنها عود می کنند.

داروهای ضد افسردگی

داروهای انفرادی در گروه هایی دسته بندی می شوند که ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی آن را کلاس ها می نامند. تمام داروهای موجود در یک کلاس خاص از نظر شیمیایی مرتبط هستند و به روشی مشابه عمل می کنند. داروهایی که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند از دسته های زیر هستند:

افسردگی بالینی 2
داروهای ضد افسردگی مختلفی میتوانند به درمان افسردگی کمک کنند
  • مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
  • مهارکننده های بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین (SNRIs)
  • داروهای ضد افسردگی غیر معمول
  • تعدیل کننده های سروتونین
  • داروهای ضد افسردگی قدیمی تر که کمتر مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از:
  • داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای
  • مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) – افرادی که MAOI مصرف می‌کنند باید از غذاهای خاصی اجتناب کنند یا آن‌ها را محدود کنند که می‌تواند با دارو تداخل داشته باشد و باعث مشکلات جدی سلامتی شود. ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی شما می تواند با شما در مورد اینکه در صورت مصرف MAOI از کدام غذاها اجتناب کنید صحبت کند.

انتخاب یک داروی ضد افسردگی – برای افراد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط که درمان با داروهای ضد افسردگی را شروع می کنند، ما SSRI ها را پیشنهاد می کنیم. در میان داروهای ضد افسردگی مختلف، SSRIها مانند سرترالین، فلوکستین، سیتالوپرام، اسیتالوپرام به اندازه سایر داروها با کمترین خطر از نظر ایمنی و عوارض جانبی، فواید بیشتری دارند. آنها به طور گسترده ای از داروهای ضد افسردگی تجویز می شوند.

جایگزین های معقول برای SSRI ها شامل سایر ضد افسردگی های نسل دوم، یعنی مهارکننده های بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین، داروهای ضد افسردگی غیر معمول و تعدیل کننده های سروتونین است. داروهای ضد افسردگی در این گروه ها – به طور کلی – به طور قابل مقایسه ای موثر هستند.

داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و مهارکننده های مونوآمین اکسیداز معمولاً به عنوان درمان اولیه استفاده نمی شوند زیرا می توانند عوارض جانبی جدی ایجاد کنند (به ویژه در مصرف بیش از حد).

از آنجایی که همه داروهای ضد افسردگی نسل دوم از نظر اثربخشی تقریباً برابر هستند، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی آنها را بر اساس عوامل دیگری انتخاب می کنند، مانند:

  • مشخصات ایمنی و عوارض جانبی هر دارو
  • علائم خاص افسردگی فرد
  • بیماری های روانپزشکی و پزشکی عمومی
  • داروهای دیگری که فرد مصرف می کند و اینکه آیا می تواند با داروی ضد افسردگی انتخابی تداخل داشته باشد یا خیر
  • سهولت استفاده هر دارو (به عنوان مثال بر اساس تعداد قرص هایی که فرد باید هر روز مصرف کند)
  • آنچه فرد ترجیح می دهد
  • هزینه یک دارو و اینکه آیا تحت پوشش بیمه است یا خیر
  • پاسخ های قبلی فرد به داروهای ضد افسردگی (در طول دوره های گذشته افسردگی)

به عنوان مثال، برای افرادی که مشکل خواب دارند، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی اغلب از داروهای ضدافسردگی مانند میرتازاپین استفاده می کنند. به طور مشابه، برای افرادی که می خواهند از عوارض جنسی ناشی از بسیاری از داروهای ضد افسردگی اجتناب کنند، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ممکن است بوپروپیون را ترجیح دهند، که احتمال کمتری برای ایجاد این عوارض جانبی دارد.

در حال حاضر، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد استفاده از یک آزمایش ژنتیکی، روان‌شناختی یا بیولوژیکی برای هدایت انتخاب دارو منجر به نتایج بهتری نسبت به استفاده از دانش و بهترین قضاوت پزشک می‌شود.

عوارض جانبی – جدول شایع ترین عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی اصلی موجود و میزان احتمال بروز هر مجموعه از عوارض جانبی را فهرست می کند . برخی از عوارض جانبی (مانند حالت تهوع) در بسیاری از داروهای ضد افسردگی مشترک است، در حالی که برخی دیگر بیشتر به دارو اختصاص دارند. با این حال، بسیاری از عوارض جانبی، از جمله حالت تهوع، اغلب موقتی هستند و پس از چند روز یا چند هفته استفاده از بین می روند.

دوز – به طور کلی، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی تمایل دارند درمان بیماران خود را با دوزهای پایین شروع کنند و در صورت لزوم به آرامی آنها را افزایش دهند. این به کاهش احتمال عوارض جانبی کمک می کند. بهترین اثرات اغلب زمانی دیده می شود که دوز افزایش می یابد اما هنوز به خوبی تحمل می شود.

 داروهای ضد افسردگی پس از چه مدت تاثیر می گذارند؟ – داروهای ضد افسردگی اغلب زمان می برد تا اثر کنند، اما بسیاری از افراد در عرض یک تا دو هفته احساس بهتری پیدا می کنند. در واقع، به نظر می رسد افرادی که در اوایل شروع یک داروی ضد افسردگی فوایدی را مشاهده می کنند، احتمالاً افرادی هستند که به طور کامل بهبود می یابند.

با توجه به آنچه گفته شد، مشاهده اثر کامل یک داروی ضد افسردگی ممکن است بین ۶ تا ۱۲ هفته طول بکشد، بنابراین ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ممکن است برای تصمیم گیری نهایی برای اینکه آیا یک دارو به اندازه کافی موثر است، صبر کنند. با این حال، اگر پس از دو تا چهار هفته از علائم خود تسکین نمی‌یابد، ممکن است تغییر برنامه منطقی باشد. این ممکن است شامل افزایش دوز، افزودن یک داروی اضافی، تعویض دارو یا انجام مراحل بعدی دیگر باشد.

مهم است که به خاطر داشته باشید که پاسخ هر فرد به داروهای ضد افسردگی متفاوت است و داروها مدتی طول می کشد تا اثر کنند. اگر از داروی ضد افسردگی استفاده می کنید، چند هفته به آن فرصت دهید تا شروع به کار کند. اگر عوارض جانبی ناراحت کننده ای دارید، به ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود اطلاع دهید. برخی از عوارض جانبی با گذشت زمان از بین می‌روند، اما برخی دیگر نه، و ممکن است دوز یا داروی جایگزینی پیدا شود که عوارض جانبی کمتری ایجاد کند. یافتن داروی مناسب (یا ترکیبی از داروها) و دوزهای مناسب ممکن است به آزمون و خطا نیاز داشته باشد، بنابراین سعی کنید ناامید نشوید.

روان درمانی

همه انواع روان درمانی شامل حمایت از یک متخصص است که بر کمک به شما برای ایجاد تغییرات مثبت متمرکز است. انواع خاصی از روان درمانی وجود دارد که برای درمان افسردگی استفاده می شود. هر کدام به روشی کمی متفاوت عمل می کنند، اما ثابت شده است که همه آنها به بهبود علائم افسردگی کمک می کنند. علاوه بر این، بسیاری از روان درمانگران هنگام کار با مشتریان از ترکیبی از تکنیک ها استفاده می کنند. گزینه ها شامل موارد زیر است:

افسردگی بالینی 3
انواع مختلف روان درمانی در بهبود افسردگی موثر هستند

درمان شناختی-رفتاری (CBT) – در CBT شما با یک درمانگر کار می کنید تا الگوهای فکری و رفتاری را که به افسردگی شما کمک می کند شناسایی و تغییر شکل دهید.

روان درمانی بین فردی – در روان درمانی بین فردی، شما بر روابط خود، نحوه تعامل با افراد دیگر در زندگی خود و نقش های متفاوتی که بازی می کنید تمرکز می کنید. اغلب شما روش های جدیدی برای تعامل یاد می گیرید که می تواند به بهبود این روابط کمک کند

خانواده و زوج درمانی – در خانواده و زوج درمانی، شما همراه با شریک زندگی یا اعضای خانواده خود در جلسات درمانی شرکت می کنید تا بتوانید روی مسائلی که به افسردگی شما کمک می کند با هم کار کنید.

درمان حل مسئله – در درمان حل مسئله، شما یک رویکرد بسیار عملی و سیستماتیک به مشکلات زندگی خود دارید و راه های موثری برای حل آنها پیدا می کنید. برای مثال، اگر بیکار هستید، با درمانگر خود کار می کنید تا اقداماتی را ایجاد کنید که می توانید به عنوان راهی برای دستیابی به هدف خود برای یافتن شغل انجام دهید.

روان درمانی روان پویشی – در درمان روان پویشی، شما ممکن است رویدادهای دوران کودکی یا تاریخی زندگی را بررسی کنید و با به دست آوردن بینشی در مورد چگونگی شکل دادن به رفتار فعلی شما، برای کاهش تأثیر آنها تلاش کنید.

 

انتخاب روان درمانی – اگر شکل خاصی از روان درمانی وجود دارد که بیشتر از دیگری برای شما جذابیت دارد، از درمانگری که می خواهید با او کار کنید بپرسید که آیا از آن شکل درمانی استفاده می کند یا خیر. با این حال، به خاطر داشته باشید که مهمترین جنبه روان درمانی،  رابطه شما با درمانگری است که انتخاب می کنید.

خودیاری هدایت‌شده توسط پزشک – به جای شرکت در جلسات درمانی رسمی، برخی از افراد تصمیم می‌گیرند که خودشان با راهنمایی کمی از یک ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی کار کنند. این رویکرد خودیاری هدایت‌شده توسط پزشک نامیده می‌شود و شامل استفاده از کتاب‌های کاری (نسخه‌ای، دیسک فشرده یا مبتنی بر اینترنت)، نوارهای صوتی یا نوارهای ویدیویی است. افرادی که این رویکرد را انتخاب می کنند به طور دوره ای با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود تماس می گیرند، اما این تعاملات در مقایسه با درمان رسمی بسیار کوتاه تر و نادرتر است.

خودیاری هدایت شده می تواند انتخاب خوبی برای افرادی باشد که افسردگی خفیف دارند و فکر مرگ یا خودکشی ندارند. افرادی که در این دسته قرار می‌گیرند، حتی می‌توانند بدون مراجعه به ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی، روش‌های خودیاری را به تنهایی امتحان کنند، مگر اینکه علائم آنها بدتر شود.

روان درمانی در مقایسه با داروهای ضد افسردگی – تحقیقات نشان می دهد که روان درمانی به طور متوسط تقریباً به اندازه داروهای ضد افسردگی مؤثر است. یکی از مزیت های روان درمانی این است که فواید آن اغلب حتی پس از توقف درمان باقی می ماند، در حالی که مزایای داروهای ضد افسردگی به سرعت از بین می روند، زمانی که داروی ضد افسردگی متوقف شود یا کاهش یابد. به همین دلیل، افرادی که مصرف داروهای ضد افسردگی را متوقف می کنند، ممکن است نسبت به افرادی که روان درمانی را متوقف می کنند، بیشتر در معرض عود بیماری باشند. این دلیل دیگری است که چرا ترکیب روان درمانی و داروهای ضد افسردگی ممکن است بهترین رویکرد باشد.

تمدد اعصاب، ورزش و فعالیت‌های مثبت – پیشنهاد می‌کنیم درمان رسمی را با برخی از فعالیت‌های اضافی که ممکن است به کاهش افسردگی و هر گونه علائم اضطرابی همراه کمک کنند، ترکیب کنید. از جمله این تکنیک ها می توان به تکنیک های آرام سازی (مانند آرام سازی پیشرونده عضلانی) و ورزش اشاره کرد. ما همچنین به افراد پیشنهاد می کنیم که فعالیت هایی را که به دلیل افسردگی انجام نداده اند، از سر بگیرند. مردم گاهی اوقات فکر می کنند که وقتی افسردگی شان برطرف شد، دوباره به انجام آن فعالیت ها برمی گردند، اما معلوم می شود که از سرگیری آن فعالیت ها – حتی در حالی که هنوز افسرده هستند – ممکن است به تغییر افسردگی کمک کند.

به ویژه ورزش ممکن است تأثیر مثبتی بر افسردگی داشته باشد. چندین مطالعه نشان می دهد که ورزش می تواند افسردگی را کاهش دهد. ما سه تا پنج جلسه ورزشی در هفته را پیشنهاد می کنیم که ۴۵ تا ۶۰ دقیقه در هر جلسه حداقل ۱۰ هفته طول می کشد و شامل ورزش های هوازی (مانند پیاده روی، دویدن یا دوچرخه سواری) یا تمرینات مقاومتی (بالا بردن وزنه بالا و پایین بدن می شود).

اضطراب و بی خوابی – بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی بالینی نیز مشکلاتی با اضطراب و بی خوابی دارند. داروهای ضد افسردگی می توانند به هر دوی این علائم کمک کنند، اما گاهی اوقات شروع به کار مدتی طول می کشد. اگر خیلی مضطرب هستید یا به سختی می‌خوابید، ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما می‌تواند داروهایی را برای مقابله با هر دو تا زمانی که منتظر شروع داروهای ضدافسردگی خود هستید، تجویز کند. تمرینات تمدد اعصاب و روان درمانی نیز ممکن است به اضطراب و بی خوابی همراه کمک کند.

دستگاه هایی که مغز را تحریک می کنند
افسردگی بالینی 4
در موارد شدید افسردگی درمانهای تحریک مغزی کمک کننده هستند

به این دستگاه‌ها، مداخلات «عصبی» نیز می‌گویند. ممکن است برای افرادی که به داروها و روان درمانی پاسخ نمی دهند توصیه شود. این مداخلات عبارتند از:

تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) – این شامل قرار دادن یک دستگاه در برابر پوست سر برای عبور امواج مغناطیسی به مغز است.

درمان تشنج الکتریکی (ECT) – این شامل عبور جریان الکتریکی از مغز است (در حالی که فرد تحت بیهوشی عمومی است). این منجر به تشنج خفیف می شود که باعث تغییرات شیمیایی در مغز می شود که می تواند افسردگی شدید را از بین ببرد.

افسردگی بالینی شدید

برای افراد مبتلا به افسردگی شدید، ترکیبی از داروهای ضد افسردگی و روان درمانی را پیشنهاد می کنیم. همچنین منطقی است که داروهای ضد افسردگی را به تنهایی امتحان کنید. (روان درمانی به طور کلی برای بیماران مبتلا به افسردگی شدید به تنهایی استفاده نمی شود.) یکی دیگر از درمان های معقول برای افسردگی شدید، الکتروشوک درمانی (ECT) است، به ویژه در افرادی که به طور فعال به خودکشی فکر می کنند و ممکن است در خطر اجرای برنامه های خود باشند.

افسردگی شدید – افراد مبتلا به افسردگی شدید شدید دارای یک یا چند ویژگی زیر هستند:

  • آنها افکار و برنامه هایی برای خودکشی یا قتل دارند.
  • آنها علائم روان پریشی مانند هذیان یا توهم دارند.
  • آن ها وضعیتی به نام کاتاتونی دارند که شامل ناتوانی در حرکت یا صحبت کردن به طور طبیعی است.
  • قضاوت آنها به گونه ای مختل می شود که افراد (از جمله خودشان) ممکن است در معرض خطر آسیب قرار گیرند.
  • عملکرد اساسی آنها مختل شده است. به عنوان مثال، آنها ممکن است از خوردن یا نوشیدن خودداری کنند که ممکن است منجر به سوءتغذیه یا کم آبی شود.
  • افراد مبتلا به افسردگی بالینی شدید شدید معمولاً باید توسط روانپزشک ویزیت شوند و گاهی اوقات نیاز به بستری شدن در بیمارستان دارند.

انتخاب یک داروی ضد افسردگی – برای درمان اولیه افسردگی بالینی شدید، از مهارکننده‌های بازجذب سروتونین- نوراپی نفرین (SNRIs) یا مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) استفاده می‌کنیم. در افرادی که علائم روان پریشی (توهم، هذیان) دارند، شروع با داروهای ضد افسردگی و ضد روان پریشی ممکن است مناسب باشد.

برخی از ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی با SNRI شروع می کنند زیرا مطالعات نشان می دهد که این داروها بیشتر از SSRI ها افسردگی بالینی شدید را کاهش می دهند. یک جایگزین معقول برای SNRI یا SSRI دارویی است به نام میرتازاپین (نام تجاری: Remeron). همچنین نشان داده شده است که در درمان افسردگی بالینی شدید موثر است.

داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای جایگزین مناسب دیگری برای افسردگی بالینی شدید هستند. با این حال، داروهای سه حلقه ای می توانند در مصرف بیش از حد خطرناک باشند و عوارض جانبی جدی ایجاد کنند، بنابراین برخی از ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی ترجیح می دهند از تجویز آنها تا زمانی که جایگزین های ایمن تر امتحان نشده اند، اجتناب کنند.

افسردگی بالینی و بارداری

زنانی که افسردگی بالینی دارند و می‌خواهند باردار شوند یا در دوران بارداری دچار افسردگی بالینی می‌شوند، گاهی اوقات تصمیم سختی در مورد استفاده از داروهای ضد افسردگی دارند. مصرف داروهای ضد افسردگی در دوران بارداری ممکن است خطر سقط جنین، زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد را کمی افزایش دهد.

مطالعاتی که بررسی می‌کنند آیا میزان افزایش نقایص مادرزادی مرتبط با مصرف داروهای ضدافسردگی در بارداری وجود دارد یا خیر، با برخی از آنها که خطر بیشتری را نشان می‌دهند و برخی دیگر افزایش خطر را نشان نمی‌دهند، ناسازگار بوده است. از سوی دیگر، درمان نشدن افسردگی بالینی در دوران بارداری خطر زایمان زودرس، وزن کم هنگام تولد، از دست دادن قرار ملاقات های زایمانی، بی اشتهایی، خودکشی و سایر علائم افسردگی بالینی و اختلالات مصرف مواد (مواد مخدر و الکل) را افزایش می دهد.

با توجه به این خطرات، زنان باید با ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی خود همکاری کنند تا مزایا و معایب استفاده از داروهای ضد افسردگی برای افسردگی بالینی در دوران بارداری را ارزیابی کنند.

خطرات داروهای ضد افسردگی، به طور کلی، اندک است و بسته به نوع داروی خاصی که استفاده می شود، دوز، مدت زمان مصرف، و زمانی که در طول دوره بارداری از دارو استفاده می شود، متفاوت است. با این حال، از آنجایی که خطرات وجود دارد، کارشناسان توصیه می کنند تا حد امکان از داروهای ضد افسردگی اجتناب کنید یا استفاده از آنها را در دوران بارداری به حداقل برسانید.

در میان گزینه‌های مختلف، متخصصان پیشنهاد می‌کنند که برخی از داروها، مانند سرترالین SSRI (نام تجاری: Zoloft)، اسیتالوپرام (نام تجاری: Lexapro)، و سیتالوپرام (نام تجاری: Celexa) کمترین خطر را در دوران بارداری و شیردهی دارند. با این حال، زنان و ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی آنها باید به هر مجموعه خاصی از شرایط نگاه کنند و بر اساس خطرات و مزایای منحصر به فرد هر بیمار تصمیم بگیرند.

برنامه ریزی برای باردار شدن – زنانی که دوست دارند باردار شوند و داروهای ضد افسردگی مصرف می کنند باید برنامه های خود را با یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی در میان بگذارند. زنانی که دیگر افسرده نیستند اما همچنان داروهای ضدافسردگی مصرف می‌کنند، ممکن است بخواهند آن‌ها را برای بارداری خود کنار بگذارند. مطالعات نشان می دهد زنانی که در دوران بارداری داروهای ضد افسردگی را قطع می کنند، نسبت به زنانی که دارو را ادامه می دهند، بیشتر در معرض عود بیماری افسردگی بالینی هستند. از سوی دیگر، قطع داروها ممکن است خطرات را برای کودک کاهش دهد.

زنانی که ترجیح می دهند در دوران بارداری از داروهای ضد افسردگی استفاده کنند، باید با ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی خود کار کنند. برخی از زنان ممکن است بخواهند به داروهای ضدافسردگی روی بیاورند . با این حال، تعویض داروهای ضد افسردگی ممکن است خطر عود افسردگی بالینی را افزایش دهد.

درمان زنانی که در حال حاضر باردار هستند– در اینجا توصیه های اصلی در مورد درمان افسردگی بالینی در زنانی که باردار هستند آورده شده است:

  • زنانی که در حین مصرف داروهای ضدافسردگی باردار می‌شوند و می‌خواهند آن‌ها را ترک کنند، باید این کار را به آرامی انجام دهند، نه یکباره، با راهنمایی و نظر یک ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی.
  • برای زنان باردار مبتلا به افسردگی بالینی خفیف تا متوسط، متخصصان روان درمانی را به عنوان درمان اولیه به جای داروهای ضد افسردگی پیشنهاد می کنند. اگر روان درمانی ناموفق باشد یا یک گزینه نباشد، داروهای ضد افسردگی یک انتخاب معقول هستند. داروهای ضدافسردگی همچنین برای زنانی که به خوبی به داروها برای دوره‌های گذشته افسردگی واکنش نشان دادند و برای زنانی که سابقه افسردگی بالینی شدید داشتند، گزینه مناسبی است.
  • برای زنان باردار مبتلا به افسردگی بالینی شدید، کارشناسان به جای سایر داروهای ضد افسردگی، مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) را به عنوان درمان اولیه پیشنهاد می کنند. در میان داروهای SSRI، کارشناسان سرترالین یا سیتالوپرام را از ایمن‌ترین انتخاب‌ها می‌دانند. مصرف پاروکستین معمولاً به دلیل نگرانی در مورد نقایص احتمالی مادرزادی توصیه نمی شود. روان درمانی، علاوه بر داروهای ضد افسردگی، نیز ممکن است مفید باشد.
  • زنان بارداری که دیگر افسرده نیستند اما داروهای ضدافسردگی برای جلوگیری از عود افسردگی مصرف می‌کنند، باید با ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی خود در مورد قطع داروها برای سه ماهه اول، یعنی زمانی که اندام‌های کودک تشکیل شده‌اند، صحبت کنند. اغلب اوقات، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی درمان را در سه ماهه دوم زمانی که خطر کمتری برای جنین وجود دارد، از سر می گیرند. به خاطر داشته باشید که هر زمان که داروهای ضد افسردگی قطع شوند، احتمال عود وجود دارد. بنابراین، تمام این تصمیمات در مورد مصرف داروهای ضد افسردگی باید با یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی بحث شود.

چانچه در مورد افسردگی بالینی نیاز به کمک دارید می توانید به سامانه رزرو نوبت در وبسایت مراجعه نمایید.

منبع:

https://www.nimh.nih.gov/health/topics/depression

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا