اعتیاد به غذا یا پرخوری؟ اعتیاد چه ارتباطی با پرخوری دارد؟

یک سوال در ذهن بسیاری از دانشمندان نقش بسته است که آیا پرخوری اعتیاد به غذا است؟ اگر تا به حال احساس از دست دادن کنترل و تمایل به غذا خوردن همراه با پرخوری را تجربه کرده اید، ممکن است این سوال در ذهن شما خطور کرده باشد. یا شاید درباره اعتیاد به غذا مطالبی خوانده باشید. اصطلاحات پرکاربردی مانند اعتیاد به غذا یا پرخوری مطمئناً حکایت از این دارد. در حقیقت این دیدگاه در کشورهای پیشرفته از چنان محبوبیتی برخوردار است که مبنای برخی از برنامه های درمانی پرخوری است. به همین دلیل مهم است که بررسی کنیم آیا پرخوری نوعی اعتیاد به غذا است.

این مقاله به سه سوال اصلی تمرکز دارد:

  1. آیا نگاه به پرخوری به عنوان یک اعتیاد به غذا درست است؟
  2. آیا رابطه ای بین اعتیاد شناخته شده مانند الکل و سو ء مصرف مواد مخدر و پرخوری وجود دارد؟
  3. آیا این دیدگاه برای درمان مشکلات پرخوری کاربردی دارد؟

نظریه پرخوری به عنوان اعتیاد به غذا

انجمن پرخوران گمنام معتقد است که پرخوری اجبارگونه یک بیماری با با ابعاد سه گانه است: جسمی، هیجانی و روحی. انجمن پرخوران گمنام آن را به عنوان یک اعتیاد مانند اعتیاد به الکل و سوء مصرف مواد مخدر در نظر می گیرد.

طبق این نظریه پرخوری نوعی اعتیاد به غذا خوردن است در نتیجه یک فرآیند فیزیولوژیکی اساسی معادل فرآیند اعتیاد به الکل است. افرادی که پرخوری می کنند از نظر زیست شناختی در برابر برخی غذاها (معمولاً شکر و کربوهیدراتها) آسیب پذیر هستند و در نتیجه به آنها اعتیاد پیدا می کنند. از آنجا که این افراد قادر به کنترل میزان مصرف خود نیستند، بنابراین مصرف آنها به تدریج افزایش می یابد. از آنجا که این آسیب پذیری به علت مسائل زیست شناختی است، آنها هرگز نمی توانند اساسی درمان شوند. طبق این نظریه این افراد باید یاد بگیرند که  اعتیاد به غذا و اعتیاد به خوردن را بپذیرند و زندگی خود را مطابق با آن تنظیم کنند.

آیا اعتیاد به غذا یا پرخوری نظریه ای معتبر است؟

امروزه مفهوم اعتیاد با استفاده بی رویه و غیر دقیق برای توصیف تقریباً هر نوع رفتار تکراری، استفاده می شود. مثلا گاهی گفته می شود برخی معتاد به رابطه جنسی هستند، برخی دیگر معتاد به تلویزیون یا معتاد به خرید کردن هستند. در نتیجه دیگر مشخص نیست که معنای اعتیاد چیست. وقتی این کلمه به این روش همه گیر پذیرفته شود، می توان گفت بیشتر مردم معتاد به چیزی هستند.

شباهت های پرخوری و اعتیاد به غذا

با این وجود شباهت هایی بین پرخوری و اعتیاد کلاسیک ناشی از سوء مصرف الکل و مواد مخدر وجود دارد. بسیاری از افراد برای حمایت از مدل اعتیاد به پرخوری روی این شباهت ها تمرکز می کنند. تشابهات اعتیاد به غدا و پرخوری و اعتیاد یه مواد یا الکل:

  1. اشتیاق یا اصرار زیادی به انجام این رفتار دارند.
  2. کنترل خود را بر رفتار از دست می دهند.
  3. مشغول افکار درباره رفتارشان هستند.
  4. ممکن است از این رفتار برای از بین بردن تنش و احساسات منفی استفاده کنند.
  5. شدت مشکل را انکار می کنند.
  6. تلاش برای مخفی نگه داشتن مشکل دارند.
  7. علیرغم اثرات مضر آن ، رفتار ادامه می یابد.
  8. غالباً برای جلوگیری از پرخوری تلاشهای مکرر و ناموفق دارند.

برای دیدن دیگر مقالات در زمینه اختلالات خوردن و بیماری های مرتبط با آن اینجا کلیک کنید. 

نتیجه گیری

بنظر می رسد این شباهت ها جزئی ولی جالب هستند . برخی از رفتارها در درمان به کار گرفته می شوند. به عنوان مثال همانند درمان اعتیاد برای مقابله با تنش و اضطراب منجر پرخوری استفاده از رفتار جایگزین توصیه می شود. اما لزوما این شباهت ها یا خصوصیات مشترک، پرخوری و اعتیاد به غذا را یکسان نمی کند. بعلاوه ، تمرکز منحصر به شباهتها موجب غفلت از تقاوتهایی می شود که درک آنها جهت درمان موفقیت آمیز مهم است.

تفاوت های مهم بین اعتیاد و پرخوری

  1. پرخوری شامل مصرف گروه خاصی از غذاها نیست. اگر پرخوری عصبی اعتیاد به غذا بود ، بیماران باید ترجیحاً غذاهای خاص “اعتیاد آور” مصرف کنند. در پرخوری عصبی اینگونه نیست و در اختلال پرخوری بینج نیز همین مسئله وجود دارد. اصلی ترین ناهنجاری خوردن در پرخوری بینج ، مقدار غذای مصرفی است نه غذاهایی که خورده می شود.
  2. کسانی که مشکل پرخوری عصبی دارند همواره سعی در کنترل رفتار خود و رژیم گرفتن دارند. آنچه در اختلال پرخوری افراد را نگران میکند ترس از عدم کنترل و افزایش وزن است. این تلاش برای کنترل خوردن موجب ایجاد پرخوری می شود. در افرادی که اعتیاد به الکل یا مواد دارند رژیم گرفتن و محدود کردن خود در مصرف دیده نمی شود.
  3. کسانی که بیش از حد غذا می خورند از انجام این رفتار ترس دارند. در بیشتر مشکلات پرخوری ، همراهی با رژیم غذایی مجموعه ای از نگرش ها نسبت به شکل و وزن است که با ارزیابی بیش از حد شکل و وزن مشخص می شود . ارزش گذاری شخصی تقریباً منحصراً از نظر شکل ظاهری و وزن ارزیابی می شود این نگرش ها از طریق تشویق رژیم های مداوم و سختگیرانه نقش مهمی در تداوم این اختلال دارند. هیچ پدیده ای مشابه در سو ء مصرف الکل یا مواد مخدر مشاهده نمی شود. به عبارت دیگر ، تمایل به محدود کردن غذا خوردن ، افرادی را که دچار مشکلات پرخوری هستند ، به پرخوری تشویق می کند. در مقابل ، در معتادان به الکل یا مواد مخدر سو ء مصرف این مواد مستقیما موجب سو ء مصرف بیشتر نمیشود.

نتیجه گیری

همانطور که مشاهده می شود ، مکانیسم های کاملاً متفاوتی در پرخوری و سو ء مصرف مواد دخیل هستند و اینها به دو رویکرد کاملاً متفاوت در درمان آنها اشاره دارد. در مورد بیشتر مشکلات پرخوری ، درمان باید بر کاهش کنترل و خویشتن داری متمرکز باشد. در مقابل ، درمان های اعتیاد باید بر تقویت خویشتن داری و کنترل متمرکز شوند.

ارتباط بین پرخوری و سوء مصرف مواد مخدر

حتی اگر پرخوری به خودی خود یک اعتیاد به غذا نباشد، آیا شباهت های میان پرخوری و سو ء مصرف مواد نشان دهنده ارتباط این دو است؟ آیا هر دو مشکل می توانند ناشی از یک ناهنجاری اساسی باشند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، مطالعاتی انجام شده است تا مشخص شود این دو مشکل همزمان در یک فرد یا یک خانواده تحت چه شرایطی ظاهر می شوند.

سوءمصرف مواد در افراد مبتلا به مشکلات پرخوری

در حالی که طرفداران مدل اعتیاد به غذا  اغلب اظهار می کنند که میزان سو ءمصرف الکل و مواد مخدر به طور نامتناسبی در میان افرادی که دارای مشکلات پرخوری هستند زیاد است اما این چنین نیست. پژوهش ها نشان می دهد که اگرچه نرخ اعتیاد در این گروه افزایش یافته است  اما در مقایسه بالاتر از سایر اختلالات روانپزشکی نیست.

مشکلات پرخوری در مبتلایان به سوء مصرف مواد

اگر ارتباط خاصی بین پرخوری و سو ء مصرف مواد وجود داشته باشد باید در افراد دارای اعتیاد به الکل و مواد مخدر مشکلات پرخوری افزایش یابد. به نظر می رسد که این مورد واقعاً وجود داشته باش، اما به نظر می رسد که این یک ارتباط غیر اختصاصی است زیرا در افراد مبتلا به سایر اختلالات روانپزشکی، به عنوان مثال  اختلالات اضطرابی و افسردگی میزان مشکلات غذا خوردن بسیار زیاد است.

مطالعات خانوادگی

چندین مطالعه گزارش شده است که میزان سو ء مصرف مواد در میان نزدیکان افراد مبتلا به پرخوری عصبی افزایش یافته است. این یافته جالب است اما مانند سایر مواردی که قبلاً ذکر شد تفسیر آن دشوار است. در بستگان بیماران دیگر نیز میزان سوء مصرف مواد بالاتر است. بر اساس این یافته نمی توان نتیجه گرفت که اعتیاد و پرخوری ریشه مشترک دارند.

رابطه بین سوء مصرف مواد و پرخوری در طول زمان

برای درک رابطه بین دو اختلال مهم است که تقدم و تاخر و اینکه آیا یکی منجر به ایجاد اختلال دیگر شود یا بالعکس بررسی شود.  مطالعات روی افراد با سوء مصرف مشروبات الکلی که دارای مشکل خوردن هستند نیز نشان می دهد که پرخوری در مرحله اول ایجاد می شود. اما این یافته تعجب آور نیست زیرا مشکلات خوردن معمولاً در سنین پایین تری نسبت به مشکلات سوء مصرف الکل آغاز می شود.

اثرات درمان

اگر یک ناهنجاری واحد زمینه ساز مشکلات پرخوری و سو ء مصرف مواد باشد ، انتظار می رود که درمان موفقیت آمیز یکی از این مشکلات منجر به ظهور دیگری شود. این پدیده گاهی اوقات به عنوان جایگزینی علائم (symptom substitution) شناخته می شود.بدین معنی که در صورت درمان اعتیاد به غذا رخ دهد و در صورت درمان پرخوری گرایش به اعتیاد افزایش یابد. مدارک مستندی مبنی بر اینکه این پدیده در بین مبتلایان به پرخوری اتفاق بیفتند تا این زمان وجود ندارد.

اثرات مدل اعتیاد به غذا برای درمان پرخوری

با توجه به اینکه هیچ دلیلی وجود ندارد که ادعا کنیم پرخوری نتیجه یک فرآیند اعتیاد آور است  آیا لازم است که به عنوان اعتیاد درمان شود؟ به نظر نویسنده پاسخ مستقیم “خیر” است. اصول اساسی درمورد درمان اعتیاد کاملاً مغایر با رویکرد درمانی است که برای مشکلات پرخوری بسیار موثر شناخته شده است. درمان مطابق با مدل اعتیاد بر اساس رویکرد به اصطلاح “۱۲ مرحله ای” است. چهار ویژگی این روش را از موفق ترین شکل درمان مشکلات پرخوری یعنی رفتار درمانی شناختی یا CBT متمایز می کند.

تفاوت رویکرد درمانی پرخوری به عنوان اعتیاد به غذا و اختلال

۱. رویکرد دوازده مرحله ای درمان اعتیاد :

این اختلال بیماری است که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد. بیماری بهتر نمی شود. بدتر میشود.

رویکرد CBT در مورد پرخوری:

بهبودی در دسترس اکثر افراد است. مطالعات در مورد پرخوری عصبی و اختلال پرخوری نشان می دهد که بهبودی کامل امکان پذیر است و غیر معمول نیست و با درمان مناسب اکثریت مردم به طور قابل توجهی بهبود می یابند

۲. رویکرد دوازده مرحله ای در مورد اعتیاد به غذا

پرهیز فوری در درجه اول اهمیت است. تمرکز رویکرد ۱۲ مرحله ای متوقف کردن پرخوری در اسرع وقت است و برای تأمین این هدف ممکن است فشار گروه اعمال شود. در برخی از جلسات درمانی ، شرکت کنندگان پرهیز کننده از پرخوری شناسایی و مورد تمجید قرار می گیرند. در حالی که به کسانی که ممتنع نبوده اند فرصت کمی داده می شود یا هیچ صحبتی نمی کنند: در واقع ، ممکن است از آنها خواسته شود که آنجا را ترک کنند.

رویکرد CBT در مورد پرخوری

تأکید بر توقف فوری پرخوری نه منطقی است و نه واقع بینانه. موضع پرهیز سریع از پرخوری بی رحمانه و غیر منطقی است. در حالی که با مشاوره و پشتیبانی خوب بسیاری از افراد می توانند پرخوری را خیلی سریع متوقف کنند ، بسیاری دیگر نمی توانند. ممکن است هفته ها یا ماه ها طول بکشد تا به این مرحله برسند. رویکرد CBT تأکید بر توقف فوری پرخوری ندارد.

۳.رویکرد دوازده مرحله ای در مورد اعتیاد به غذا

یک استراتژی اصلی برای دستیابی به پرهیز از پرخوری ، نوع دیگری از پرهیز است: اجتناب کامل از غذاهای (“سمی”) که باعث پرخوری می شوند.

رویکرد CBT در مورد پرخوری:

اجتناب از غذا باید حذف شود ، نه تشویق شود. همانطور که قبلاً بحث شد ، این دیدگاه که برخی غذاها سمی هستند و به نوعی باعث پرخوری مردم می شوند، در واقع هیچ پایه ای ندارد. شواهد بالینی و تجربی نشان می دهد که همین تلاش برای جلوگیری از مصرف این مواد غذایی است که باعث می شود بسیاری از افراد در معرض پرخوری آسیب پذیر باشند . به همین دلیل CBT به جای تشویق آن ، در حذف اجتناب از غذا متمرکز است. مدل اعتیاد پیش بینی می کند که این امر باعث پرخوری بیشتر می شود. تحقیقات نشان می دهد که درست عکس این قضیه است.

۴. رویکرد دوازده مرحله ای در مورد اعتیاد به غذا:

در پرخوری بعنوان اعتیاد به غذا یا کنترل وجود دارد یا فرد بر پرخوری کنترل ندارد. غذاها بی خطر یا سمی هستند. یکی ممتنع است یا نیست. زیربنای رویکرد پرهیز روش همه یا هیچ فکری است.

رویکرد CBT در مورد پرخوری:

تفکر سیاه و سفید مشکلی است که باید رفع شود. تفکر همه یا هیچ چیز در بین افرادی که پرخوری می کنند معمول است و به نظر می رسد که موجب بدتر شدن وضعیت می شود. بنابراین به جای تقویت این روش تفکر، کمک به تشخیص و مقابله با آن مهم است.

مشارکت و سطح همدلی بالا از مزیات درمان ۱۲ مرحله ای اعتیاد است

نتیجه گیری کلی

البته درمانهای مبتنی بر اعتیاد دیگری نیز بجز این روش ۱۲ مرحله ای وجود دارد. بزرگترین قدرت آنها سطح بالای پشتیبانی و مشارکت طولانی مدت است که بسیاری ارائه می دهند. سادگی پیام، آنها را برای برخی از افراد جذاب می کند. با این حال  “خط اصلی” باید اثربخشی درمان باشد. رویکرد ۱۲ مرحله ای برای مشکلات پرخوری بعنوان اعتیاد به غذا هرگز به درستی ارزیابی نشده است در حالی که موارد زیادی در مورد اثربخشی سایر اشکال درمان شناخته شده است.

قبل از شروع درمان پرخوری یا پرخوری عصبی میتوانید با

 تهیه برنامه غذایی پرخوری عصبی از اینجا

بمدت دوهفته شروع درمان را امتحان نمایید. این برنامه غذایی تا حدود زیادی پرخوری اولیه را متوقف می کند.

منابع:

  1. overcoming Binge Eating SECOND EDITION. The Proven Program to Learn Why You Binge and How You Can Stop.
  2. Addiction and the Eating Disorders.
  3. Eating Disorders as New Forms of Addiction.
  4. The addiction model of eating disorders: A critical analysis.
  5. The Twelve Steps of Overeaters Anonymous

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا