اختلال بدشکل انگاری بدن و ترس مدرن از تصویر خودمان

برخی از مطالعات گزارش داده اند که بین ۰.۷٪ تا ۲.۴٪ از جمعیت عمومی  اختلال بدشکل انگاری بدن یا BDD را تجربه می کنند.

تصور ما از خود، به احساس ما نسبت به ظاهرمان بستگی دارد. با توجه به ماهیت تکامل انسان و فرآیندهای اجتماعی، این امر در مقطعی بر همه افراد تأثیر می گذارد. همه ما به این فکر هستیم که در اجتماع به خوبی دیده شویم.

رسانه های اجتماعی، تلویزیون، فیلم ها و تبلیغات همگی در مقایسه ما با اطرافیانمان نقش دارند. ما در حال حاضر در فرهنگی زندگی می کنیم که اهمیت زیادی به تصویر، رژیم غذایی و تناسب اندام می دهد. و در نتیجه این اتفاقات امروزه با ترسی مدرن روبه رو هستیم که در آن از تصویر خود وحشت داریم.

در اختلال بدشکل انگاری بدن بیمارانی که در مورد یک جنبه خاص از بدن خود وسواس دارند، از پذیرش خود آنگونه که هستند، امتناع می ورزند، زیرا آنها با وسواس روی “نقص” درک شده خود تمرکز می کنند. وقتی که در دام این احساس گرفتار می شوند زندگی را برای خود تبدبل به جهنم می کنند و در طول روز حتی با مشاهده تصویر خود در آینه یا عکس، از تصویر خود وحشت زده  می شوند و عذاب می کشند.

متاسفانه، کسی که از اختلال بدشکل انگاری بدن رنج می برد ممکن است به جراحی زیبایی ایمان باورنکردنی داشته باشد که به ندرت محقق می شود.

 

علائم و نشانه های اختلال بدشکل انگاری بدن یا BDD

  • به شدت مشغول بودن با یک نقص ظاهری که برای دیگران قابل مشاهده نیست یا جزئی به نظر می رسد
  • این باور قوی که در ظاهر خود نقصی دارید که شما را زشت یا بد شکل می کند
  • اعتقاد به این که دیگران توجه خاصی به ظاهر شما  می کنند یا شما را مسخره می کنند
  • درگیر شدن در رفتارهایی با هدف رفع یا پنهان کردن نقص درک شده که مقاومت در برابر یا کنترل آن دشوار است، مانند چک کردن مکرر آینه، آراستن یا برداشتن پوست
  • تلاش برای پنهان کردن عیوب درک شده با استایل، آرایش یا لباس
  • به طور مداوم ظاهر خود را با دیگران مقایسه کنید
  • به طور مکرر به دنبال اطمینان در مورد ظاهر خود از دیگران هستید
  • داشتن تمایلات کمال گرا
  • به دنبال روش های زیبایی با رضایت اندک
  • دوری از موقعیت اجتماعی

اختلال بدشکل انگاری بدن یک شک غیر قابل حل؟

ذکر این نکته مهم است که در اختلال بدشکل انگاری بدن در بیشتر موارد، «نقص» درک شده در واقع یا وجود ندارد یا ناچیز است. همچنین شایان ذکر است که این نقایص اغلب توسط بیماران در پاسخ به برخی مشکلات در سطح اجتماعی یا رابطه ای “کشف” می شوند. بیمارانی را می بینیم که ذهن وسواسی آنها به این “نقص” می چسبد تا به عنوان راهی برای توضیح چالش های روابطشان باشد.

فاجعه این است که مبتلایان به اختلال بدشکل انگاری بدن از این توهم رنج می برند که به محض رفع یا اصلاح این نقص، همه چیز به طور معجزه آسایی سر جای خود قرار می گیرد، اما ما به ندرت شاهد این اتفاق هستیم. وقتی در مبتلایان به اختلال بدشکل انگاری بدن این واکنش زنجیره ای شامل یک سری جراحی های اصلاحی است که منجر به نارضایتی روزافزون از تصویر آنها و افزایش احساس انزوای اجتماعی یا انزجار از خود می شود. توهم کنترل مشکل خود و این باور که جراحی تنها برنامه فرار آنهاست، بیمار مبتلا به اختلال بدشکل انگاری بدن را در یک بازی بی پایان به دام می اندازد و این روند از کنترل خارج می شود.

خطر جراحی در اختلال بدشکل انگاری بدن

مانند اختلالات وسواس فکری-اجباری، راه حلی که بیماران در اختلال بدشکل انگاری بدن یا BDD اعمال می کنند، خود را به یک مشکل جدید تبدیل می کند، که در نهایت به یک «راه حل جدید» نیاز دارد، که به نوبه خود مشکل دیگری را ایجاد می کند و غیره. این تشدید بی پایان منجر به اثرات واقعی و غم انگیز می شود، مانند تغییر شکل های واقعی، از بین بردن هارمونی طبیعی که در تصویر منحصر به فرد، فرد وجود داشت.

اثرات اغلب ویرانگر است و ما بیمارانی را می بینیم که اغلب برای جلوگیری از حملات پانیک ناشی از ترس از انتقاد اجتماعی و قضاوت و طرد شدن احتمالی توسط دیگران، دوره های انزوای شدید اجتماعی را تجربه می کنند.

در این مرحله، خانواده و عزیزان بیشتر درگیر می‌شوند و تمایل دارند که مبتلایان را در موقعیت‌هایی همراهی کنند که می‌ترسند ممکن است دچار وحشت شوند. با وجود اینکه نزدیکان به وضوح درک می کنند که مشکل بیمار روانی است و در واقع جسمی نیست، اما در نهایت با نیاز به جراحی بیشتر موافقت می کنند.

همچنین توجه به این نکته مهم است که گفتگو با مبتلایان به اختلال بدشکل انگاری بدن و تلاش برای اطمینان بخشیدن به زیبایی طبیعی فرد باعث می شود بیمار هر چه بیشتر پارانوئید شود و نسبت به برداشت خود و دیگران نسبت به آنها بدبین شود. آنها حتی شروع به این باور می کنند که دیگران به آنها دروغ می گویند.

در درمان، پزشک نباید هیچ تلاشی برای متقاعد کردن منطقی فرد برای توقف مسیر فعلی خود از طریق جراحی انجام دهد، زیرا این کار معمولاً منجر به افزایش مقاومت در برابر یک راه حل درمانی می شود. پزشک باید به آرامی به آنها کمک کند تا ببینند جراحی اکنون مشکل بزرگتری ایجاد می کند که متأسفانه آنها دیگر نمی توانند آن را کنترل کنند.

منابع:

https://www.nhs.uk

https://my.clevelandclinic.org

https://www.mayoclinic.org

https://www.ncbi.nlm.nih.gov

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا