مصرف مواد در افرادی که پرخوری عصبی دارند

آخرین بروزرسانی در تاریخ: ۱ مرداد ۱۴۰۴

شقایق ( اسم مستعار) چند هفته ای است که برای کنترل پرخوری عصبی از من کمک خواسته است. او چندین سال است که با توجه به نگرانی زیادی که درباره بدن خود دارد، رژیم گرفتن را شروع کرده است. متعاقب رژیم گرفتن های طولانی او دور ه های پرخوری و رفتارهای جبرانی و پاکسازی دارد. شقایق همچنین درباره موضوع مهمی صحبت کرد: « من گل می کشم که بتونم راحت تر با آدم ها صحبت کنم».

گل

شقایق که ماه هاست با غذا خوردن احساس بد پیدا می کند، می گوید وقتی گل (حشیش):مصرف می کند کنار نگران غذاست. او می گوید مصرف گل باعث می شود رابطه جنسی بهتری با دوستش برقرار کند و اینگونه در حین رابطه از بدن خود خجالت نمی کشد. علیرغم این تاثیر شقایق اذعان می کند مصرف گل باعث شده است او غذای زیادی بخورد و روز به روز وزن بیشتری پیدا کند. او از دوره های خلق پایین و اضطراب زیاد در روزهای عدم مصرف صحبت می کند. شقایق می گوید گاهی حالش آنقدر بد می شود که در ساعات خطرناکی مانند نیمه شب به پارک می رود تا گل تهیه کند.

بعد از چند جلسه صحبت درباره مشکلات مرتبط با مصرف کانابیس، خوشبختانه شقایق تصمیم به ترک گل گرفت. ما محرک های مصرف از جمله خلق افسرده و اضطراب اجتماعی را شناسایی کردیم و در حال انجام تمرینات شناختی رفتاری برای بهبودی او هستیم. همچنین برای افسردگی شقایق دارویی تجویز کردم تا با بهتر شود.

مصرف مواد در افراد مبتلا به پرخوری عصبی (Bulimia Nervosa) یک موضوع پیچیده و نگران کننده در حوزه سلامت روان محسوب می‌شود، چراکه بسیاری از این افراد هم زمان با رفتارهای پرخوری و پاکسازی، به سوء مصرف مواد نیز گرایش دارند و این هم‌زمانی می‌تواند تا حدود ۵۰٪ از موارد گزارش‌شده را شامل شود.

رفتارهای اعتیاد آور، از جمله تکرار وسواسی، از دست دادن کنترل، و جستجوی پاداش، در هر دو اختلال دیده می‌شوند و عواملی مانند ژنتیک، محیط پرتنش، اختلالات روانی هم‌زمان مانند افسردگی یا اضطراب نیز در شدت یافتن این شرایط نقش دارند.

مواد مصرفی رایج شامل الکل، ماری جوانا یا همان گل و محرک‌ها هستند که هر یک به دلایلی مانند کاهش اضطراب، افزایش انرژی یا کنترل اشتها استفاده می‌شوند اما پیامدهایی چون تشدید افسردگی، افزایش رفتارهای پرخوری، وابستگی شدید و اختلال در خلق‌وخو را نیز به همراه دارند. در نتیجه، این ترکیب خطرناک می‌تواند باعث افزایش مرگ‌ومیر، کاهش اثربخشی درمان و بروز رفتارهای پنهانی شود.

درمان مناسب نیازمند رویکردی جامع و هم‌زمان به هر دو اختلال است که شامل روان درمانی های ساختاریافته مانند درمان شناختی رفتاری CBT، درمان دارویی هدفمند و نظارت‌های تغذیه‌ای و پزشکی برای بازسازی سلامت جسمی و روانی فرد خواهد بود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا