آیا ممکن است انسان به گرسنگی معتاد شود؟

آخرین بروزرسانی در تاریخ: ۲۱ تیر ۱۴۰۴

نرگس ( اسم مستعار) مبتلا به بی اشتهایی عصبی است و مدتی است در جلسات درمان حضور پیدا کرده است. نرگس در جلسه پیش درباره موضوع مهمی صحبت کرد :

« آقای دکتر من از گرسنگی لذت می برم، من به گرسنگی اعتیاد دارم. اگر گرسنه نباشم بی قرار هستم و وقتی غذا نمی خورم آرامش پیدا می کنم.»

بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا نروزا) چیست؟

برای بیشتر مردم، گرسنگی حالتی ناخوشایند است. اما در برخی افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی (آنورکسیا نروزا)، گرسنگی می‌تواند حس خوبی به همراه بیاورد. این پدیده عجیب باعث شکل‌گیری نظریه‌ای به نام مدل خود اعتیادی به مواد افیونی auto-addiction opioid model  شد که به نقش مرفین های طبیعی بدن در مغز می‌پردازد.

این نظریه عمدتاً توسط Marrazzi و Luby در مقاله‌ای منتشرشده  در مجله International Journal of Eating Disorders مطرح شده است. این نظریه بیان می کند فعالیت‌هایی که موجب ترشح مورفین درونزاد در بدن می شوند، ممکن است یک نوع اعتیاد ایجاد کنند.

بدن ما در زمان گرسنگی، استرس یا درد، مواد شیمیایی خاصی به نام اندورفین ترشح می‌کند. این مواد، مشابه مرفین هستند و به همین دلیل به آن‌ها اپیوئیدهای درون زاد گفته می‌شود. این مرفین طبیعی باعث ایجاد حس آرامش، سرخوشی و حتی کاهش اضطراب می‌شود.

در افراد دچار بی اشتهایی عصبی، گرسنگی مداوم باعث ترشح دائمی مرفین های طبیعی می‌شود. این ترشح، مانند یک داروی اعتیاد آور عمل می‌کند. به همین دلیل، گرسنگی برای این افراد لذت‌ بخش و غذا خوردن استرس‌ زا می شود.

این فرضیه در مقاله ای که در سال 2025 در مجله Nature  چاپ شده است بررسی شده است. این مقاله نشان می‌دهد که یک بخش کلیدی از مغز به نام سیستم اُپیویید داخلی، که در تجربه لذت، پاداش و کاهش درد نقش دارد، می‌تواند عامل مشترک در دو اختلال ظاهراً متضاد یعنی پرخوری و بی‌اشتهایی عصبی باشد.

در افرادی که پرخوری می‌کنند ، این سیستم ممکن است بیش‌ازحد فعال شود و باعث شود غذا خوردن بیش از حد معمول لذت‌بخش شود؛ در حالی‌ که در مبتلایان به بی‌اشتهایی عصبی، فعالیت این سیستم ممکن است کاهش یابد یا به شکلی متفاوت تنظیم شود، به طوری که فرد از نخوردن غذا یا کنترل شدید خوردن احساس کنترل یا آرامش پیدا کند.

پژوهشگران با بررسی مدل‌های حیوانی و انسان‌ها متوجه شده‌اند که تغییر در عملکرد این گیرنده‌های اُپیویید می‌تواند باعث تغییر در رفتار غذا خوردن شود، و همچنین با احساساتی مثل اضطراب، درد و حتی پاداش‌های اجتماعی در ارتباط است.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که شاید بتوان با هدف قرار دادن این سیستم در مغز، راه‌های درمانی جدیدی برای هر دو گروه بیماران طراحی کرد؛ یعنی هم کسانی که نمی‌توانند جلوی پرخوری را بگیرند، و هم کسانی که از غذا خوردن اجتناب می‌کنند.

نتایج پژوهش های دیگر نشان می دهد که سطح اندورفین در مایع مغزی-نخاعی بیماران بی اشتهایی عصبی بالاتر از حد طبیعی است. همچنین تصویر برداری های مغزی نشان داده‌اند که مراکز پاداش مغز در زمان گرسنگی در این افراد فعال‌ تر می‌شود. نتایج مطالعه ای نیز نشان می دهد که داروهای ضد اپیوئید مانند نالترکسون گاهی در کاهش علائم کمک می کنند.

در بی‌اشتهایی عصبی، گرسنگی نه‌تنها آزار دهنده نیست بلکه منبع لذت و قدرت روانی است. همین موضوع، درمان را پیچیده‌ تر می‌کند و نیاز به مداخلات تخصصی روان‌ پزشکی و روان‌ درمانی دارد.

شناخت مکانیسم های عصبی و مواد شیمیایی که در ابتلا و تداوم بی اشتهایی عصبی نقش دارند ، به ارتقای برنامه های درمانی کمک می کند.

با وجود این فرضیه و شواهد مختصر درباره آن ، کماکان بهترین درمان برای مبتلایان به بی اشتهایی عصبی غذاست. تمام برنامه های درمانی مبتنی بر شواهد باید در نهایت به بیمار مبتلا کمک کنند تا غذا بخورد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا