کمبود مواد مغذی با بالاترین خطر افسردگی مرتبط است. نحوه غذا خوردن ما نه تنها برای سلامت جسمانی بلکه برای رفاه عاطفی و روانی نیز مهم است. درک نحوه عملکرد تغذیه و افسردگی برای گروه های بزرگی از مردم برای درک بهترین شیوه ها زندگی مهم است. بهینه سازی تغذیه ممکن است برای پیشگیری و کاهش علائم افسردگی مفید باشد.
به طور فزاینده و قانعکننده، مجموعهای از تحقیقات ارتباط بین رژیم غذایی (همراه با سایر عناصر سبک زندگی) و احساس ما از نظر جسمی و روانی را شناسایی میکنند و گواه بر رایطه بین تغذیه و افسردگی هستند. آنچه می خوریم از نظر تغذیه ای غنی تأثیر مستقیم بر بدن ما دارد.
همچنین تغذیه بر دیگر عوامل مرتبط با بدن از جمله باکتری های روده (میکروبیوم و استفاده از سایکوبیوتیک ها برای رسیدگی به سلامت روان)، التهاب. متابولیسم انرژی (مانند عملکرد میتوکندری و مکمل های غذایی) هم تأثیر می گذارد.
غذا خوردن و تغذیه، البته جنبههای حیاتی رفتار اجتماعی هستند و به دلایل بسیاری، زندگی اجتماعی به اندازه تلاشهای فردی که جداییناپذیر از سلامتی است، لایهای از تفاوتهای ظریف را به انتخابهای غذایی اضافه میکند.
تاثیر خوردن آگاهانه در ارتباط با تغذیه و افسردگی
تغذیه و سلامتی دو روی سکه هستند. یکی اینکه چگونه عادات غذایی نادرست و مصرف غذاهای ناسالم تأثیر منفی بر سلامتی می گذارد. مورد دیگر این است که چگونه خوردن روشنگرانه، که گاهی اوقات به عنوان “غذا به عنوان دارو” شناخته می شود، می تواند سلامتی و طول عمر را افزایش دهد و در عین حال لذت غذا را حفظ یا افزایش دهد.
به عنوان مثال، رژیم مدیترانه ای که با کاهش خطر افسردگی مرتبط است می تواند خوشمزه و لذیذ نیز باشد. درک ما از غذا، سبک زندگی و سلامتی در دنیای امروز به طور جهشی در حال رشد است. این امر نشان دهنده آگاهی جمعی بیشتر در مورد اهمیت تغذیه و سلامتی است.
ارتیاط تغذیه و افسردگی
تحقیقیات چهار طبقه از وضعیت تغذیه و افسردگی را نشان می دهند.
کلاس مواد مغذی پایین (35.3 درصد)، با فولات کم، فیبر، ویتامین K و منیزیم، و سطوح متوسط تا زیاد سایر مواد مغذی اندازهگیری شده، نمرات افسردگی بالاتری نسبت به کلاس مواد مغذی کافی (#2) داشتند.
کلاس مواد مغذی کافی (27.6 درصد)، با مقادیر بالای مواد مغذی به غیر از فیبر کمتر و ویتامین K، به طور متوسط نمره افسردگی پایین تری داشت. این گروه با مقاطع تحصیلی بالاتر نیز همراه بود.
کلاس کم فیبر و منیزیم (22.6 درصد)، مشابه کلاس مواد مغذی کافی، با فیبر و منیزیم کمتر. به طور میانگین نمرات افسردگی پایین تری داشتند. افراد این گروه در مقایسه با کلاس 4 بیشتر احتمال دارد وزن بیشتری داشته باشند.
طبقه محروم از مواد مغذی (14.5 درصد)، با مواد مغذی کم در سراسر طیف، بالاترین میانگین نمره افسردگی را داشت. این تنها کلاس با افزایش قابل توجه خطر ابتلا به حداقل یک نمره افسردگی متوسط در PHQ-9 بود. مردان بیشتر در این کلاس بودند.
کلاس تغذیه تا 10 درصد از تفاوت در نمرات افسردگی را تشکیل می دهد، که نشان می دهد رژیم غذایی تأثیر قابل توجه اما محدودی بر افسردگی دارد. کمبود تغذیه با بالاترین سطح افسردگی مرتبط بود. تحقیقات نشان داده است که بیماری های روانپزشکی با مصرف کمتر ویتامین ها و مواد معدنی مرتبط است.
بنابراین داشتن یک رژیم غذایی متعادل و پیروی از بهترین توصیه ها برای تغذیه کلی سالم، رسیدگی به عوامل فردی از جمله التهاب و سایر شرایط پزشکی، کاهش عوامل خطر شناسایی شده، و اتخاذ یک رویکرد جامع و شخصی با توجه به بسیاری از عوامل سبک زندگی، به احتمال زیاد منجر به رفاه و سلامتی بیشتر شود.