ورزش کردن در ریکاوری آنورکسیا نروزا

آخرین بروزرسانی در تاریخ: ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

آیا بعد از شروع بهبودی ، ورزش کردن برای من بد است؟ آیا می تواند برای من خوب باشد؟ آیا در صورت ادامه این روند ، ممکن است عادی سازی متابولیک یا هورمونی به خطر بیفتد؟ آیا اگر ورزش کردن را ادامه دهم ، وزن نهایی خود را کمتر و بیشتر می کنم؟ اگر در حین ریکاوری وزن ورزش نکنم ، احتمال بیشتری برای افزایش چربی خواهم داشت تا عضله؟

این نوع پرسش ها در افرادی که در حال فکر کردن به ریکاوری یا شروع بهبودی از بی اشتهایی عصبی هستند بسیار رایج است. ورزش اجباری یا بیش از حد اغلب جزء مهمی از بی اشتهایی عصبی و سایر اختلالات خوردن است. ورزش کردن بیش از حد غالباً در چگونگی حفظ و کنترل اختلالات خوردن نقش اساسی دارد: در بسیاری از موارد درمان را به خطر می اندازد ، به عود بیماری کمک می کند و بخشی از بافت عاطفی و شناختی این اختلال است.

ورزش کردن در دوران بهبودی از بی اشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) نیازمند رویکردی محتاطانه و مبتنی بر شواهد علمی است تا هم از عود بیماری جلوگیری شود و هم به بازسازی سلامت جسمی و روانی کمک کند. 

در حین بهبودی از بی اشتهایی عصبی ورزش ممکن است بهعنوان ابزاری برای کنترل وزن یا کاهش اضطراب استفاده شود، اما در فرآیند بهبودی، باید به گونه ای ساختاریافته و تحت نظارت متخصصان اجرا شود.

ورزشهای شدید یا رقابتی ممکن است محرک بازگشت رفتارهای اختلال باشند. برای مثال، در «سندرم سه گانه زنان ورزشکار»، ارتباطی بین اختلالات خوردن، آمنوره و پوکی استخوان مشاهده شده است.

افراد مبتلا به آنورکسیا نروزا چرا ورزش می کنند؟

ورزش اجباری و بیش از حد ممکن است بسیاری از عملکردهای بی اشتهایی عصبی را تداوم بخشد: ممکن است وسیله ای برای سوزاندن کالری ، تشدید کاهش وزن یا اعمال کنترل بر بدن فرد باشد. ممکن است نوعی تنبیه خود باشد ؛ و/یا ممکن است راهی برای کاهش اضطراب یا کاهش علائم افسردگی باشد. غالباً مبتلایان به اختلالات خوردن ورزش کردن را به عنوان وسیله ای برای بهبود زندگی و کاهش اضطراب معرفی می کنند.

معمولاً توسط بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات خوردن به طور مبهم گفته می شود که آنها برای جلوگیری از افزایش وزن ورزش نمی کنند. آنها به درمانگر و بقیه اطمینان می دهند که ورزش کردن هیچ ارتباطی با تصویر بدن یا مصرف غذا ندارد. آنها فقط ورزش می کنند زیرا آن را دوست دارند. به آنها احساس قدرت و سلامت می دهد ؛ و روحیه آنها را بهبود می بخشد. متأسفانه مطالعات نشان میدهد که افراد مبتلا به آنورکسیا نروزا به شدت تلاش می کنند تبلیغات خود برای ورزش کردن را باور کنند.

درمان بی اشتهایی عصبی معمولاً از این اصل ساده استفاده می کند که جهت بهبودی باید فعالیت بدنی را به حداقل رساند تا تمام کالری مصرفی برای حمایت از ترمیم وزن و سایر جنبه های بازتوانی تغذیه ای مفید باشد.

چند پرسش کلیدی

 

تعادل انرژی و بحث روانشناختی هر دو حس شهودی دارند. اما از سوی دیگر ، در برخی از مراحل ، روند بهبودی نیز باید شامل ایجاد رابطه ای سالم با حرکت ، فعالیت و بدن ما باشد. فعالیت بدنی عملکردی چیزی نیست که بتوان به سادگی از پس از بهبودی از آن خودداری کرد بنابراین پرسشهای واقعی یک همه یا هیچ نیست بلکه این است که:

 

  • آیا درمانجو در دوران نقاهت باید اصلا فعالیت بدنی داشته باشد؟
  • مرز بین تمرینات عملکردی ضروری و تمرینات اختیاری کجاست و مزایا و خطرات انجام هر کدام چیست؟
  • چه نوع حرکت ، فعالیت ، یا ورزش کردن کمابیش مفید یا مضر است؟
  • خطرات و مزایای فیزیولوژیکی در مقابل روانی چگونه جمع می شوند؟
  • چگونه پاسخ این پرسش ها در طول بیماری ، بهبودی و پس از بهبودی تغییر می کند؟

 

گرسنگی ، هورمون ها و ورزش

یک استدلال رایج برای تمایل به ادامه فعالیت در دوران ریکاوری این است که ورزش کردن یک فعالیت سالم است ، زیرا نگرانی مرتبط این است که پرهیز از فعالیت بدنی در طول بازسازی وزن با “ناسالم” یا “نامناسب” برابر می شود. این به نگرانی های جامعه در مورد “اپیدمی چاقی” و این ادعا برمی گردد که پزشکان همیشه به مردم می گویند برای کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی ، دیابت نوع 2 و همه آنها باید بیشتر ورزش کنند (و کمتر قند/چربی و غیره بخورند).

توصیه های رژیم غذایی و ورزشی که توسط متخصصان پزشکی به کل مردم ارائه شده است برای افرادی که از بی اشتهایی در حال بهبودی هستند استفاده نمی شود. تلاش برای استفاده از استدلال سلامتی برای توجیه رفتارهای کلاسیک اختلال خوردن ، موجب کمبود انرژی در طول گرسنگی و در نتیجه کمک به تداوم بیماری تهدید کننده زندگی است.

بسیار بعید است که انگیزه درمانجو برای دویدن در ساعت 5 صبح در سرما ، تاریکی ، باد و باران به نفع سلامتی او باشد. اگر فردی از بی اشتهایی عصبی رنج می برد ، با استراحت هنگام افزایش وزن به بیماری قلبی یا دیابت نوع 2 مبتلا نمی شود. و زمانی که بدن او کاملاً بهبود می یابد ، زمان زیادی برای تناسب اندام وجود دارد.

آیا ورزش کردن از نظر فیزیولوژی برای کسانی که در ریکاوری آنورکسیا نروزا هستند ، مفید است؟

 

یکی از مشکلات اساسی ورزش کردن در هنگام گرسنگی این است که استرس فیزیکی بیشتری را بر بدن ضعیف شده وارد می کند و سازگاری غدد درون ریز را با سوء تغذیه و کمبود انرژی تشدید می کند. در آنورکسیا نرووزا یک چرخه معیوب با محوریت اختلال عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) ایجاد می شود که مسئول تولید هورمون های تولید مثل در زنان و مردان است. در طول گرسنگی ، تولید هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) نسبت به قبل کاهش می یابد. این مسئله منجر به کاهش تولید هورمون لوتئینیزه (LH) و هورمون تحریک کننده فولیکول (FSH) می شود که به نوبه خود منجر به کاهش سنتز استروژن و تستوسترون می شود.

در زنان ، این اغلب (اما نه همیشه) منجر به قطع قاعدگی (آمنوره) می شود ، که نشان دهنده استرس شدید فیزیولوژیکی است. اگرچه این نشانگر فیزیولوژیکی واضح برای مردان یا زنان یائسه قابل استفاده نیست ، اما اختلال عملکرد هورمونی زمینه ساز و پیامدهای نامطلوب ناشی از آن یکسان است.

با گذشت زمان در آنورکسیا نروزا سازگاری هورمونی بیشتری در پاسخ به کمبود مزمن انرژی صورت می گیرد ، که تأثیرات منفی جدی بر سلامت استخوان ها و ترکیب بدن دارد. سطوح پایین هورمون رشد (GH) و فاکتور رشد شبه انسولین (IGF-1) و سطوح بالای هورمون استرس کورتیزول ، باعث کاهش سریع تراکم استخوان و تغییر در ساختار اسکلتی می شود. این منجر به افزایش خطر شکستگی می شود که ممکن است برگشت ناپذیر باشد. پیامدهای بیشتر شامل افزایش کاتکول آمین ها و گرلین و کاهش هورمون لپتین و تیروئید است .

ورزش کردن 1

 

همه این تغییرات هورمونی در مجموع منجر به افزایش سطح گلوکز و کلسترول خون می شود و باعث ایجاد مشکلاتی در سیستم قلبی عروقی می شود. تأثیرات نامطلوبی بر ترکیب بدن نیز ایجاد می شود ، زیرا کورتیزول اضافی باعث هدر رفتن بافت عضلانی بدون چربی و تجمع چربی با رسوب ترجیحی در قسمت میانی می شود. از قضا ، عواقب جسمانی طولانی مدت ادامه ورزش کردن در زمان بی اشتهایی عصبی دقیقا برعکس چیزی است که ممکن است درمانجو تصور کند: افزایش نسبت چربی به بافت بدون چربی و کاهش تراکم معدنی استخوان.

ورزش کردن بیش از حد ممکن است بر سوخت و ساز بدن درمانجو نیز تأثیر منفی بگذارد، در اصل ، میزان سوخت و ساز بدن کاهش می یابد تا انرژی حیاتی را در زمینه مصرف بیش از حد مزمن انرژی حفظ کند.

برای دیدن دیگر مقالات در زمینه اختلالات خوردن و بیماری های مرتبط با آن اینجا کلیک کنید.

بیشتر تحقیقات در این زمینه با ورزشکاران انجام شده است. مشخص شده است که کمبود انرژی با کاهش میزان متابولیسم پایه در ورزشکاران استقامتی زن ارتباط دارد ، در حالی که افزایش تمرین بیش از 4 هفته در قایقرانان هر دو جنس منجر به کاهش قابل توجهی در میزان متابولیسم پایه می شود .

نشان داده شده است که زنانی که از طریق رژیم غذایی و ورزش کردن دچار کمبود انرژی می شوند ، کمتر از حد پیش بینی شده در مدت 3 ماه وزن خود را کاهش می دهند و باز هم با کاهش قابل توجهی در میزان متابولیسم پایه مواجه می شوند . در این زمینه ، استراحت کافی و دریافت انرژی از طریق تغذیه خوب برای جبران تعادل و بهبود متابولیسم و بقیه بدن ضروری است.

هنگامی که بدن از نظر تغذیه ای تحت فشار است و از نظر هورمونی تخلیه می شود ، ورزش کردن پیامدهای فیزیولوژیکی بی اشتهایی عصبی را تشدید می کند. هنگامی که توانبخشی تغذیه انجام شد و مصرف انرژی کافی باشد اثرات فعالیت بدنی مثبت است. این بدان معناست که تغذیه خوب ، بازیابی وزن و فیزیولوژی هورمونی طبیعی برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا از نظر فیزیولوژیکی ، ورزش ایمن و مفید است بسیار مهم است. وجود یا عدم وجود قاعدگی اولین سرنخ خوبی برای این است که آیا فیزیولوژی هورمونی طبیعی یا غیرطبیعی است.

این نکته را می توان با در نظر گرفتن تأثیر ورزش کردن بر سلامت استخوان ها نشان داد. کاهش تراکم معدنی استخوان به میزان ملایم و پوکی استخوان (کاهش شدیدتر تراکم) از عوارض شایع اختلالات محدود کننده غذا هستند و به محض وجود پوکی استخوان ، خطر شکستگی استخوان به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. هنگامی که شکستگی رخ می دهد ، درد حتی پس از بهبودی باقی می ماند و با آسیب بیشتر استخوان ها فراگیرتر می شود.

پوکی استخوان
پوکی استخوان

نقش ورزش کردن در اینجا بسیار مهم است. در صورت وجود استروژن یا تستوسترون کافی ، ورزش کردن تراکم استخوان را افزایش می دهد . با وجود اختلال عملکرد HPA ، ورزش باعث از بین رفتن استخوان می شود. مطالعات ورزشکاران مبتلا به اختلال عملکرد HPA به طور مداوم اختلال در تراکم استخوان را در مقایسه با ورزشکاران با چرخه قاعدگی طبیعی و کنترل سالم نشان می دهد.

در مورد اختلالات خوردن به طور خاص ، یک مطالعه مشاهده ای که زنان مبتلا به بی اشتهایی و آمنوره را با گروهی که وزن آنها بهبود یافته بود و چرخه قاعدگی آنها به حالت عادی برگشته بود مقایسه کرد ، نشان داد که کسانی که هنوز اختلال قاعدگی دارند و حتی در حد متوسط ورزش می کنند ، تراکم استخوان بدتری نسبت به آنها که ورزش نمیکنند، دارند.

در اینجا باید بدانیم که داشتن قاعدگی منظم نباید بیش ازیک شاخص برای نوعی از تعادل هورمونی تلقی شود. نکته این است که آمنوره نشان دهنده اختلال شدید عملکرد است – نه اینکه پریود شدن به این معنی است که همه چیز خوب است. وجود یا عدم وجود یک چرخه قاعدگی در هر فرد در یک زمان معین ، نتیجه یک فرایند تکاملی طولانی است که در آن محدودیت های مختلف بقا وجود دارد، و بنابراین قاعدگی تنها یک شاخص از عوامل متعدد سلامتی است.

ازسرگیری یا عدم قطع قاعدگی نباید به عنوان چراغ سبز برای انجام تمرینات شدید قبل از بهبودی کامل در نظر گرفته شود: پریود شدن به این معنا نیست که درمانجو می تواند کفش های دویدن خود را ببندید و برای شرکت در مسابقات دو ماراتون ثبت نام کند. برای شروع ورزش کردن پس از ریکاوری عوامل جسمی و روانی بسیار مهم و مرتبط دیگری نیز باید در نظر گرفته شوند.

بی اشتهایی عصبی علاوه بر مواردی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ، دارای آثار فیزیکی جدی متعددی است. برخی از این موارد ، مانند کاهش تراکم استخوان ، بی صدا هستند – و می توانند در هر وزنی وجود داشته باشند. افراد مبتلا به بی اشتهایی غالباً علیرغم وجود مشکلات پزشکی مهم و خطرناک ، با ورزش کردن احساس خوبی می کنند ، و مشکلات ممکن است تنها زمانی که بدن تحت استرس فیزیکی زیادی قرار گیرد ، آشکار شود.

ماهیچه قلب می تواند در اثر گرسنگی از بین رفته و ضعیف شود و نتواند در برابر نیازهای اضافی افزایش فعالیت ، مقاومت کند. ورزش در زمینه ناهنجاری های الکترولیت (که به ویژه در زیرگروه های پاکسازی رایج است) می تواند کشنده باشد. اختلال در سطح پتاسیم می تواند آریتمی های قلبی خطرناک ایجاد کند و منجر به ایست قلبی و مرگ ناگهانی شود.

مصرف زیاد آب در حین فعالیت استقامتی می تواند باعث تغییر در مایعات شود که منجر به کاهش شدید سطح سدیم (هیپوناترمی) و شکل شدید آسیب مغزی به نام میلینولیز مرکزی پونتین (CPM) می شود. سطح گلوکز خون می تواند در طول بی اشتهایی بسیار ناپایدار باشد ، با افزایش شدید (هیپرگلیسمی) و پایین (هیپوگلیسمی) هر دو مشاهده می شود. هیپوگلیسمی می تواند از طریق ورزش کردن تشدید شود زیرا قند خون به سرعت برای تأمین سوخت ماهیچه ها مصرف می شود و منجر به آسیب و مرگ غیرقابل برگشت مغز می شود. متاسفانه اغلب درمانجویان و خانواده ها در این زمینه اطلاعات کمی دارند.

آیا در حین ریکاوری درمانجو باید در رختخواب بماند؟

نتیجه شواهد فیزیولوژیکی این است: اگر درمانجو کم وزن است و آمنوره دارد، تا زمانی که وزن او بهبود نیافته و عادت ماهانه او باز نگردد ، ورزش نکند. اما آیا این بدان معناست که درمانجو باید در رختخواب دراز بکشید تا این اتفاق بیفتد و پس از شروع مجدد مستقیماً به یک برنامه ورزشی با شدت بالا بازگردد؟ نه ، اینطور نیست، در حین ریکاوری ورزشهای سبک مثل یوگا ، پیاده روی می تواند منجر به بهبودی بهتر شود که تأثیر بلندمدت تری بر سلامت استخوان ها خواهد داشت.

ورزشهای ملایم و مبتنی بر تقویت عضلات، مانند یوگا یا پیاده روی، می توانند به بهبود تراکم استخوان و عملکرد قلبی-عروقی کمک کنند، به ویژه در افرادی که به دلیل سوء تغذیه دچار پوکی استخوان یا ضعف عضلانی شده اند. با این حال، برنامه های ورزشی باید با احتیاط طراحی شوند تا از «بیش تمرینی» یا کاهش مجدد وزن جلوگیری شود.  
 
 مطالعات نشان می دهند فعالیتهای بدنی منظم، با تحریک ترشح اندورفین و سروتونین، به کاهش علائم افسردگی و اضطراب کمک می کنند که اغلب با بی اشتهایی عصبی همراه است. برای مثال، در یک مورد بالینی، بیمارانی که ورزشهای گروهی مانند کریکت یا بوکس را انجام دادند، بهبود قابل توجهی در اعتمادبه نفس و تصویر بدن گزارش کردند. 
تحقیقات نشان می دهد که ورزش می تواند سطح استرس را کاهش دهد
تحقیقات نشان می دهد که یوگا می تواند سطح استرس را کاهش دهد

روانشناسی اجبار به ورزش کردن و خطرات آن برای افزایش وزن در آنورکسی نروزا

مانند هر چیز دیگری در مورد اختلالات خوردن ، هزینه ها و مزایای ورزش کردن ترکیبی از موارد جسمی و روانی است. وقتی صحبت از ادامه ورزش کردن در دوران نقاهت به میان می آید ، بزرگترین مشکلات روانی مرتبط با ورزش کردن در آنورکسی نروزا ، جنبه های وسواس فکری و ایجاد شرایط روانی مناسب برای بازگرداندن وزن است.

بی اشتهایی عصبی همیشه همراه با آیین های وسواسی-اجباری است. اغلب موارد اصلی مربوط به غذا است: الزامات و قواعد (بسیار فراتر از ترجیحات) برای زمان و مکان و سایر زمینه های غذا خوردن ، برای نوع و مقدار غذا ، برای سرعت غذا خوردن و غیره. اغلب این الزامات فراتر از غذا خوردن است و شامل مواردی می شود که پذیرش خوردن را برای فرد آسان می کند . ورزش کردن در اینجا مشکل دار است:  غذا خوردن پذیرفتنی نیست مگر اینکه تمرین روزانه خود را کامل کرده باشم.

برخی از درمانگران اختلالات خوردن مدت زمانی استراحت کامل و یا صرفا حرکات سبک برای همه درمانجویان در حال بهبود ، صرف نظر از وزن یا سابقه ورزش کردن توصیه می کنند. ما کاملاً موافقیم که یک دوره استراحت کامل برای همه مهم است. اما هیچ شواهد تجربی مبنی بر این موضوع وجود ندارد و هیچ توصیه خاصی برای مدت زمانی که افراد در حال بهبودی باید از ورزش کردن خودداری کنند وجود ندارد. این بسیار فردی است – هدف از نظر روانی این است که هرگونه ارتباط بین ورزش کردن و غذا خوردن را از بین ببریم و زمان کافی برای از بین رفتن عناصر وسواسی و اجباری فراهم شود.

منبع:

The physiology and psychology of exercise in illness, recovery, and beyond

Anorexia & Compulsive Exercise: A Dangerous Combination

https://withinhealth.com/learn/articles/can-you-exercise-during-eating-disorder-recovery

https://www.eatingrecoverycenter.com/resources/exercise-after-eating-disorder-treatment

https://pmc.ncbi.nlm.nih.gov/articles/PMC8114432/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

پیمایش به بالا