افرادی که در مقایسه با سایر افراد جثه بزرگتری دارند، اغلب با تصورات کلیشهای منفی روبهرو میشوند. این تصورات از چاقی شامل جذابیت کمتر، کمهوشی، ناکارآمدی، نداشتن فعالیت، بیانضباطی، موفقنبودن یا از نظر روانی ناسالم بودن است.
این کلیشهها، که غالباً نادرست و آسیبزننده است، جنبههای مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد (مانند روابط خانوادگی و عاشقانه، شغل و سلامت جسمانی) و با پیامدهای منفی مانند کاهش عزتنفس، تصویر بدنی منفی، اختلالات خوردن و افسردگی همراه است.
یکی از راههای تداوم برچسب چاقی، پرخاشگریهای ضمنی مرتبط با آن است؛ موضوعی که در پژوهش اخیر «لیندلاف» و همکاران مورد بررسی قرار گرفته است.
منطبق با دیدگاه نویسندگان پژوهش فوق، در این مقاله از واژه «فربهی» به جای اصطلاحاتی همچون بزرگ، سنگین وزن یا عبارات پزشکی نظیر «اضافهوزن» یا «چاقی» استفاده میشود. این واژه بدون بار ارزشی منفی و تنها بهعنوان یک اصطلاح خنثی بهکار میرود.
پرخاشگری ضمنی چیست؟
افراد چاق به طرق گوناگون مورد انگ و تبعیض قرار میگیرند و بسیاری از آنها گزارش میدهند که روزانه پرخاشگریهای ضمنی در مورد وزنشان تجربه میکنند. این پرخاشگریها به اعمال و تعاملات روزمره و کوتاهی اشاره دارد که نمایانگر پیشداوری و تبعیض است.
پرخاشگری ضمنی سه نوع عمده دارد:
- پرخاشگریهای مستقیم: آشکار و عمدی است (مانند تمسخر لفظی یا امتناع از نشستن کنار یک فرد چاق).
- پرخاشگریهای غیرمستقیم: کمتر عمدی و ظریفتر است، مانند اظهارنظرهای بیملاحظه یا تعریف جوکهای توهینآمیز.
- تحقیر ضمنی: بسیار ظریفاند و سختتر از موارد دیگر تشخیص داده میشوند، مانند جمله: «این روزها مردم زیادی حساس شدهاند» که باعث میشود این احساس افراد فربه که شبیه دیگران نیستند، بی ارزش قلمداد شود.
پرخاشگریهای ضمنی مرتبط با چاقی
مطالعه پرخاشگریهای ضمنی در مورد فربهی، نیازمند ابزارهای سنجش است. از این رو، «لیندلاف» و همکاران مقیاس 40 سوالی پرخاشگریهای ضمنی مرتبط با فربهی را طراحی کردند که دارای چهار بُعد است:
- اظهار نظرهای بهظاهر دلسوزانه در مورد وزن: ارائه توصیه درباره ورزش و رژیم غذایی بدون اینکه از آنها خواسته شود. این اظهار نظرها معمولاً در قالب نگرانی برای سلامتی فرد بیان میشود. برای نمونه: «مردم بدون اینکه بخواهم، توصیههایی برای کاهش وزنم به من میدهند.»
- محدودیت در دسترسی به لباسهای مناسب: عدم دسترسی به لباسهای سایز مناسب. برای مثال: «لباسهای مناسب سایز من معمولاً گرانتر از لباسهای سایز کوچکتر است.»
- تجارب مستقیم و عینی: شامل انتقاد، تمسخر، قلدری در مدرسه یا محل کار، نگاههای تحقیرآمیز در مکانهای عمومی (مانند باشگاه یا رستوران) و… . مثال: «مردم تعجب میکنند که من در رابطه عاطفی هستم.»
- تجارب غیرمستقیم: شامل چاقهراسی در رسانهها، جایی که شخصیتهای فربه اغلب غیرقابلدوستداشتن، ترحمبرانگیز، نادان یا بیاراده نشان داده میشوند. برای مثال: «در برنامههای تلویزیونی یا فیلمها، جوکهای مرتبط با فربهی میشنوم.»
نتایج تحقیقات
مطالعات نشان دادهاست که تجربه پرخاشگریهای ضمنی مرتبط با فربهی با محدود شدن فعالیتهای روزمره، ناراحتی روانی و وضعیت نامطلوب سلامتی مرتبط است. جالب اینکه، شاخص توده بدنی (BMI) بهخودیخود پیشبینیکننده علائم رفتاری یا روانشناختی نبود، مگر زمانی که تجربه پرخاشگریهای ضمنی نیز در نظر گرفته شد.
نکته پایانی
بسیاری از افراد چاق ، پرخاشگریهای ضمنی در این زمینه تجربه میکنند که به اشکال مختلف بروز میکند: تجربههای مستقیم و غیرمستقیم، محدودیت در دسترسی به لباسهای مناسب ، و توصیههای ناخواسته درباره کاهش وزن و سبک زندگی سالم.
لازم به ذکر است که پرخاشگریهای ضمنی همیشه عمدی نیستند. برای مثال، شنیدن جملهای از یک فرد لاغر که میگوید: «امروز حس میکنم چاق شدهام» یا تماشای تمسخر شخصیت چاق در تلویزیون نیز نوعی پرخاشگری ضمنی محسوب میشود.
اما صرفنظر از قصد و نیت پشت این ماجرا، این اعمال و اظهارات، احساسات افراد فربه را نادیده گرفته، آنها را شرمنده میکند، و موجب تبعیضآمیز اجتماعی میشود.
پیامدهای چنین رفتارهایی میتواند جدی باشد. تحقیقات پیشین درباره پرخاشگریهای ضمنی مرتبط با نژاد، جامعه و افراد دارای معلولیت نشان دادهاند که این رفتارها با پیامدهای منفی مانند کاهش عزتنفس، استرس، اضطراب، بیخوابی، خستگی، دردهای جسمی، مشکلات سلامت جسمی، افسردگی، سوءمصرف مواد و حتی افکار خودکشی مرتبط هستند.